ویژه ی دروغگویی ش.ب. خلیلزاد


                                      


                   ویژه ی دروغگویی ش. ب. خلیلزاد




فشرده ی سخنان Cheryl Bernrad در روزنامه ی نشنل انترست:

- برای زنان در افغانستان مشکلی وجود ندارد. وی طی مسافرت در کابل دیده است که زنان در رستوران ها و در بازار ها کار می کنند و با کراچی  میوه فروشی می کنند. حتا بر وزیر امنیت داخلی امریکا اعتراض می کند که گپ هایش درست نیست که در برابر زنان محدودیت وجود دارد.

- زنده گی حامد کرزی و عبدالله عبدالله را در کابل، شاهدی برای حضور امنیت می آورد. (البته این دوتن برای دیدن خانواده به خارج سفرکرده وبعد کابل می روند.)

- وضع زنان در افغانستان را در مواردی مقایسه یی بهتر ازهند میداند.

نتیجه اش هم این است که باید تحریم ها برداشته شده وبا طالبان روابط سیاسی برقرار گردد.

شرل بنارد، همسرخلیل زاد خائن، نمک بر زخم ها می ریزد، اما اعتراض برخود را فراموش نکنیم.

                                                      *          

نصیرمهرین


دروغ و نمک ریختن بر زخم ها

شرل بنارد، همسرخلیل زاد خائن، نمک بر زخم ها می ریزد، اما اعتراض برخود را فراموش نکنیم.

خلیلزاد و همسرش مانند همه خائنان طالب دوست، وظیفه دارند که جنایات ننگین و وحشت آمیز طالبان را با دروغ و دیده درایی پنهان کنند. "شرل بنارد "منفور و خائن، پیش از دوباره آوردن طالبان نیز وظیفه ی قباحت زدایی از این گروه جنایت پیشه را انجام می داد. گاهی سخنی می گفت که شوهرش برزبان نمی آورد. اما وی اسرار هویدا می کرد. همسر اشرف غنی نیز یگان بار چنین کرد.

هنگامی که ملیون ها انسان از ظلم وستم، از گوناگون تبعیض ها و جنایات بی مانندی که طالبان اِعمال می کنند، به شدت ناراضی هستند و زخمین، گمانی برجای نتواند بماند که سخنان آخر "ش. بنارد" و در واقع نمادی از خلیلزاد وسایر لابی های وجدان نداشته؛ آزار دهنده ی انسان، انسانیت و مخالفان می شود. اما می خواهم به زمینه های این جسارت خائنانه و دروغ بزرگ توجه کنیم.

تصور من این است که پراگنده گی در ابراز مخالفت و نبود خروشگاه متمرکز- فعال، که به صورت منظم با اسناد ومدارک واقعاً موجود، جنایات طالبان را افشأ کند؛ چنین روی آورد گستاخانه و بی شرمانه ی "ش.بنارد" و دیگران را زمینه می بخشد. در این راستا بسیار سزاوار توجه است که پیش از همه دختران و زنان آگاه و دارنده ی مرز روشن با جهالت و ستم ورزی طالبان، نهادی را که سخنگوی راستین روزگار اسفبار مردم وبه ویژه زنان ودختران باشد، ایجاد کنند. برای این منظور، شخصیت ها ونهادهای موجود و تا حدودی فعال، دور نکات مشترک برای همکاری، نکات میسر و لازم، با وجود سلیقه های گوناگون جمع شوند. توجه زبانهای دیگر، مصاحبه های منظم و بازتاب دادن حقایق، سبب می شوند که "بنارد" و بنارد های همسان او را موقع چنین دروغگویی نمی دهد.

دریافت این اعتراض برخود، بسیار کمک کننده است، نازنین!

                                              *                   

حنیفه فریور روستایی 


سخنان بی پایه و بی مایه 

چی جنایتی بزرگتر و فاحش تر از این می تواند باشد که خلیلزاد با معاملات خاینانه اش از طریق امضای قرارداد دوحه با طالبان، فاجعه‌ی جانسوزی را برای ملت ما رقم زد و استبداد ننگینی را بر آنها حاکم و مسلط نمود که روز تا روز با ترویج، تقویت و تطبیق عقاید و باور های خرافی جهت استحکام پایه های استبدادی اش، جامعه‌ی ما را به قهقرای نیستی و نابودی می کشاند.

و اینک خانمش شرل بنارد نیز که پرورده‌ی ناز و نعمت است ،فاقد هر نوع حس و درک انسانی و‌ شریک منفعت پروژه ای، به جهانیان خبر از صلح و سلم میدهد و موجودیت شرایط زندگی انسانی برای زنان در افغانستان!! فقط کافیست تا عمق فاجعه را درک کنیم و بر عدم صحت سخنان بی پایه و بی مایه‌ی این پروژه داران آمریکایی پی ببریم.

به امید آزادی و استقرار یک نظام انسان محور و عدالت گستر در سرزمین سوخته‌ی ما و رسیدن به آگاهی و اتحادی که تا حال نداشته ایم.

                                             *

عتیق الله نایب خیل


وقتی کابل سوئیس می شود!

اگر روزی شنیدید که در افغانستان زیر حاکمیت طالبان، دختران تا درجۀ دکتورا درس می خوانند، جاده ها امن تر از شاهراه های اروپا است و زنان خودشان در مغازه ها عطر می فروشند و عضو باشگاه های ورزشی هستند و در تیم ملی فوتبال بازی می کنند، تعجب نکنید. نگاهی بیاندازید به مقالۀ اخیر شرل بنارد، خانم زلمی خلیل زاد، که اخیراً از گردش توریستی، تفریحی در کابل برگشته و یک افغانستان نسخۀ سوئیس را باخود آورده است و به افتخار این که حاصل کار شوهرش، زلمی خلیل زاد، خیلی عالی بوده به سرسلامتی هم پیک های شان را بالا می برند.

خانم بنارد در مقاله اش می نویسد که افغانستان یکی از امن ترین دوره های خود را سپری می کند و از پنجرۀ هوتل پنج ستاره اش خطاب به مهاجران می گوید که: بدون ترس به کشورتان باز گردید. من خودم با چشم هایم دیدم که زنان در کابل کار می کنند. مثلاً یک زن عطر می فروخت. (یعنی که با یک گل بهار می شود.)

از عجیب‌ترین بخش‌های مقاله، مقایسۀ وضعیت زنان در افغانستان با هند است که ادعا می‌کند زنان در هند با وحشیگری سازمان‌یافته مواجه‌اند و وضعیت‌شان از زنان افغان تحت سیطرۀطالبان بدتر است.

هند علیرغم تمام چالش‌ها، دارای رهبران زن، قاضی زن، دانشمند زن و میلیون‌ها دانش‌آموز دختر در مدارس و دانشگاه‌هاست. در افغانستان طالبان، اما یک زن اگر بخواهد به شفاخانه برود، باید محرم مرد داشته باشد، وگرنه هم او و هم داکتر ممکن است مجازات شوند. مکاتب دخترانه بالاتر از صنف ششم بسته است و حتی درسی در خانه نیز برای دختران بالاتر از صنف ششم خطر زندان و پیگرد دارد و مهمتر این که در آن جا مردم می توانند اعتراض کنند و در این جا اعتراض شان با شلاق و بازداشت پاسخ داده می شود.

بدون شک خانم بنارد مورد استقبال گرم طالبان قرار گرفته است. اما، اگر قرار باشد طالبان بر اساس مهمان‌نوازی‌شان از خانم بنارد قضاوت شوند، باید خیلی از دیکتاتورها را هم فقط بر اساس مهربانی با خبرنگاران خارجی ارزیابی کنیم.

مقاله خانم شرل بنارد بیشتر از آن‌که تحلیل واقع‌بینانه باشد، شبیه یک رمان تخیلی با پایان خوش است؛ البته فقط برای شخصیت اصلی آن. برای میلیون‌ها زن و دختر افغان، این قصه نه خنده‌دار است و نه دلگرم‌کننده. اما در جهان طنز، همیشه جایی برای گفتن این جمله است:

کابل، سویس آسیا و امن‌ترین شهر دنیاست؛ البته اگر نام‌تان شرل بنارد باشد و همسرتان زلمی خلیل زاد.

                                                               *

  اگر وی اندکی هم وجدان می داشت، توجه می کرد که خون عابده هنوز نخشکیده است.

                                 * 

ویس سرور
خانم خلیلزاد و استدلال سطحی



خانم خلیلزاد, با احساس مملو از کج نگری چنین فرمودند:
« زندگی برای زنان در داخل افغانستان هیچ مشکل نیست»
در همین ارتباط:
در قرن هفده «قبل از انقلاب فرانسه»، مردم انجا دست و گریبان با غربت و قحطی شدید بودند.
گرسنگی بیداد میکرد.
فقر، بیماری، رنج, زحمت و ناداری سراسر فرانسه را فرا گرفته بود!
اما خانواده شاه فرانسه «لویی پانزدهم»، به غربت و تنگ دستی مردم اعتنای نداشتند.
روزی دخترک شاه از مادر میپرسد؟
چرا مردم فرانسه در خیابان ها داد فریاد میکنند؟
مادرش به او میگوید:
گویند، آنها نان برای خوردن ندارند.
دختر به مادر میگوید:
اگر مردم نان برای خوردن ندارند، چرا کیک و کلوچه نمیخورند؟
بلی چه یک سوال سنجیده؟
چرا مردم کیک و کلوچه نمیخورند؟
استدلال سطحی خانم خلیلزاد از اوضاع افغانستان و از حال فقر و بیچارگی زنان و دختران افغانستان، به همین داستان دختر شاه فرانسه میماند.
متاسفانه، متاسفانه، انصاف روز در این است که باید در غزه کازینو و ریزوت تفریحی درست شود و در افغانستان، حاکمیت یک گروه جاهل، قابل فخر گردد!
فقط همین.

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

سوم ماه ثور سال 1404 خورشیدی (23 آپریل سال 2025 ع.) نوشته ها و اشعاری از: نبیله فانی، نصیرمهرین، کریم بیسد، نعمت حسینی، اسد روستا، و ویس سرور 28 حمل 1404(هفدهم آپریل 2025) نوشته ها و اشعاری از: نصیرمهرین، نبیله فانی، اسد روستا، کریم پیکار پامیر، حمید آریارمن، مختار دریا، غ.فاروق سروش و شاپور راشد

هفتم سرطان 1404- بیست وهشتم جون 2025. نوشته ها واشعاری از: فاطمه سروری، سید احمد بانی، کریم بیسد، نیلوفر ظهوری راعون، عتیق الله نایب خیل، مختار دریا، نبیله فانی، لیلی غـزل، اسد روستا، حمید آریار من، غلام فاروق سروش وبا گزارشی از سال 2012 از واسع بهادری.