مجیب احمد
سلطان
آزادی بیان و طالبان
مقدمه
آزادی بیان یکی
از اصول اساسی هر جامعۀ دموکراتیک است که حق افراد به بیان دیدگاهها، اعتقادات و
نظریاتش را بدون ترس از تعقیب یا سرکوب تضمین میکند. با یک ارایه مفهوم کلی آزادی بیان در این قسمت،
آزادی بیان به معنای حقی است که هر فرد یا جامعه به آن دسترسی دارد و اجازه دارد
که افکار، ایدهها، اطلاعات، و نظریات خود را بدون ترس از سانسور یا تحت هرگونه
محدودیتی بیان کند. این حق اساسی به عنوان یکی از اصول حقوق بشر، در فراگیرترین
اسناد حقوق بشر، از جمله اعلامیه جهانی حقوق بشر تأیید شده است.
این حقوق شامل
موارد بسیاری میشود که در ذیل به یادآوری آن میپردازیم:
حق دسترسی به
اطلاعات: این حق بیانگر حق هر فرد به دسترسی آزاد به اطلاعات و اخبار میباشد.
حق انتشار
اطلاعات: هر فرد میتواند اطلاعات و دانش خود را به صورت آزاد منتشر کند.
حق انتقاد و
نقد: هر فرد میتواند نظریات و نقدهای خود را در مورد موضوعات مختلف بیان
کرده و از انتقاد و نقد استفاده نماید.
حق انتشار ایدهها
و اعتقادات: این حق بیانگر
این است که هر فرد میتواند ایدهها، باورها و اعتقادات خود را با آزادی اعلام کند.
حق بیان نظریات
مخالف: هر فرد میتواند نظریات و ایدههای مخالف خود را بیان کند و از حق اختلاف
داشتن استفاده کند.
به طور کلی،
آزادی بیان به معنای حق هر فرد به اعلام و انتقال افکار، اطلاعات، و نظرات خود
بدون هیچ گونه محدودیتی است. این حق به عنوان یکی از اساسیترین اصول دموکراسی و
حقوق بشری، از اهمیت ویژه یی برخوردار است.
آزادی بیان و
طالبان
اما در طول
تاریخ، این حق معمولاً در کشورهایی که تحت حکومت نظامی، فاشیستی و یا دیکتاتوری
هستند، به شدت محدود ویا سرکوب شده است. از جمله در افغانستان، سلب حق آزادی بیان
بهعنوان یکی از واقعیت هایی است که در دوران حکومتهای مختلف، بهخصوص طی دوره حکومت
طالبان، مورد توجه بوده و تلاش نادیده گرفتن آن جدی مطرح شده است.
طالبان منحیث یک
گروه اسلامی متشدد و جریانی افراطگرا که بر اساس تفسیر خود از شریعت اسلامی عمل
میکند، در دوران نخست حکومت خود در افغانستان (1996-2001) آزادی بیان را به شدت سلب کرد. زنان و مردان در این دوران اجازه بیان
نظریات خود را نداشتند و برنامههای رادیویی، تلویزیونی، و رسانههای دیگر تحت نظر
و کنترل سخت طالبان بود.
پس از حمله ایتلاف به رهبری آمریکا به افغانستان به منظور از بین بردن تروریسم بین
المللی و تامین حقوق بشری در افغانستان(۲۰۰۱)، آزادی بیان و رسانه ها در این کشور
جانی تازه گرفتند. در حد مناسبی روز به روز به تعداد رسانه ها افزوده شد، آزادی
بیان عملی شد، حق بیان ایده و نظر باز تر از هر زمانی دیگر شد. اما سایۀ سانسور و
محدودیت بر آن همواره حضور داشت.
اما پس از
حاکمیت دوبارۀ طالبان به افغانستان( آگوست ۲۰۲۱)، ورق بخت آزادی بیان در افغانستان
برگشت و رسانه ها نیز به وضعیت دهه ۹۰ میلادی خود بازگشتند.
طوری که در
دوران حکومت دوم طالبان در افغانستان، رسانهها به شدت محدود شدند و زیر نظر سختی
قرار گرفتند. طالبان با ایجاد محدودیتهایی بر روی فعالیت رسانهها و سرکوب قلمهای
آزاد، تلاش کردند تا کنترل کاملی بر روی جریان اطلاعات داشته باشند.
مورد دوم جریان
خفه سازی آزادی بیان از سوی طالبان تصاحب رسانه ها بود. طالبان در ابتدا موازین قانونی برای ممنوعیت فعالیت رسانهها ایجاد
کردند و سپس به تصاحب رسانهها پرداختند. این اقدامات منجر به بسته شدن بسیاری از
رسانهها و محدود شدن فعالیتهای دیگر شد.
مورد سوم نیز
ممنوعیت رسانه های خارجی است که منحیث حامیان رسانه های داخلی نیز بودند. طالبان
در دوران حکومت خود، اخبار خارجی را نیز ممنوع کردند و تمام تلاش خود را برای
جلوگیری از نشر محتویات رسانههای بینالمللی
و تأثیر آنها بر جامعه محلی به کار گرفتند.
مورد دیگر تلاش
بر کنترل محتوای رسانه های نیمه جان در افغانستان بود. طالبان بهطور
گسترده یی فعالیتهای رسانه یی را کنترل کرده و محتواهایی که با عقاید و
ایدئولوژی آنها مغایرت داشته باشد را سانسور کردهاند که در خیلی از مواقع تعقیب و
بازداشت و شکنجه خبرنگاران را در پی داشت.
این محدودیتها
و سرکوبها تأثیر زیادی بر جامعه افغانستان داشته و انسانهای این خطه را از حق
آزادی بیان و اطلاعرسانی محروم کرده است.
و اما رسانهها در این شرایط بیش تر از هر زمانی مواجه با چالشهای بزرگی اند.
از جمله این چالشها میتوان به تهدیدات امنیتی، مخاطرات جانی، و از دست دادن
استقلال و حریم شخص، و بسته شدن رسانه ها و
بازداشت ها و ... اشاره کرد.
با این حال،
شرایط رقت بار رسانه یی در حکومت طالبان سبب شد تا گردش اطلاعات در کشور به یک
چالش جدی روبه رو و سپس در خفگان قرار گیرد.از سویی هم زمینه ساز فرار مغز های این
عرصه به بیرون از افغانستان شد که تاثیر جدی بر پیکر رسانه یی افغانستان گذاشته
است.
به باور نویسندۀ این مطلب، برای هر چه سریعتر توقف این جریان که مطمناً تبعات
خطرناکتری برای جامعه بشری در افغانستان دارد، چندین مورد باید طرف توجه باشد:
تأکید بر حقوق
بشر از طریق فشار بینالمللی و صاحب نظران رسانه یی که خارج از کشور اند تا
بتوانند بر تامین حقوق بشری در افغانستان که آزادی بیان نیز فصلی ازین ماجراست دست
پیدا کرد.
از سوی دیگر ترویج
و حمایت از رسانههای مستقل و معتبر، به ویژه ارگانهایی که اطلاعات را با دقت و
شفافیت انتشار میدهند، میتواند به کاهش سانسور در افغانستان کمک جدی کند.
مبحث دیگر در
جلوگیری از سانسور و رسیدن به آزادی بیان در کشور، استفاده از فناوری و ارتباطات، به عنوان ابزار ی برای انتشار اطلاعات
و ارتباط با جامعه است که میتواند از کنترلهای سانسوری پیشگیری کند.
بحث دیگری که به
باور نویسنده در ایجاد فضای آزادی در بیان و عقیده و ایده در افغانستان نیاز عمومیست،
آگاهیزایی
عمومی درباره اهمیت آزادی بیان و پیامدهای منفی سانسور رسانهای میتواند باعث
افزایش فشار جامعه برای حمایت از آزادی بیان شود.
همکاری بینالمللی در زمینه مبارزه با ممنوعیت
آزادی رسانهای و حمایت از آزادی بیان در افغانستان میتواند به تقویت نیروی محرکه
برای مقابله با این مسئله کمک کند.
در اخرین مبحث
نیز استفاده از شبکههای اجتماعی و اینترنت برای انتشار اطلاعات و اخبار مستقل و
معتبر میتواند به تحریک توجه جهانی نسبت به موضوع محو ممنوعیت آزادی رسانهای در
افغانستان کمک کند.
در اختتامیه این
مقاله، میتوان به اهمیت حفظ و تقویت آزادی بیان و رسانههای آزاد در هر جامعه
اشاره کرد. این اصل اساسی حقوق بشر، نقش بسیار مهمی در پیشرفت و توسعه جوامع دارد.
آزادی بیان به عنوان یکی از اصول اساسی دموکراسی، به فراهم آوردن فضایی برای
انتقال اطلاعات، اندیشهها، و نظریات مختلف میانجامد که این موضوع به حفظ تعادل و
تنوع در جامعه کمک میکند.
در زمانه یی که
افغانستان در مواجه با تحدیدات و چالشهای مختلفی است، نیاز به حفظ و ترویج آزادی
بیان بیش از پیش احساس میشود. بدون آزادی بیان، جوامع قادر به پیشرفت و توسعه
پایدار نخواهند بود. از این رو، اجتناب از سانسور رسانه یی و تضمین حق آزادی بیان
از مسئولیتهای اساسی هر فرد بخصوص اصحاب رسانه یی و صاحبنظران رسانه یی این
کشور است.
به طور کلی،
آزادی بیان مهمترین پایههای دموکراسی و توسعه اجتماعی است. با توجه به این حق
اساسی، جوامع قادر خواهند بود تا از پتانسیلهای خود برای رشد و پیشرفت بهتر
استفاده کنند و مسائل مختلف را به شکلی بازتاب دهندهتر و موثرتر مورد بحث و بررسی
قرار دهند. این نکته بسیار حیاتی است که تمامی اعضای جامعه باید آن را در نظر
داشته باشند و تلاش کنند تا این حق اساسی را حفظ و تقویت کنند.
نظرات
ارسال یک نظر