زنان و ضرورت جدی برخورد با طالبان
"محب "سلطان
زنان
و ضرورت جدی برخورد با طالبان
با نگاهی به تاریخ دوصدساله اخیر افغانستان و تشکیل دولت مستقل، درمییابیم که مسئلۀ زنان و موضوع آزادیهای انسانی و دستیابی به حقوق اولیۀ اجتماعی برای آنان در طول تاریخ، با فرازونشیبهای زیادی همراه بوده و همواره امری وابسته به سلیقهی حاکمان بوده است. اما آنچه روشن است این است که در هیچیک از ادوار یادشده، زنان مظلوم افغانستان هرگز به آنچه استحقاق داشتهاند و در شأن شان بوده، بهصورت کامل دست نیافتهاند.
اینجا با نگاهی به سیاست های
حکومت دوم طالبان۱ در افغانستان، به مسئلۀ
زنان که منحیث رکن اساسی خانواده اند و در کجای جامعه اند و چه روزگاری دارند
خواهیم پرداخت.
این گروه با قرائت و
تفسیر افراطی از دین مبین اسلام، از سال ۱۹۹۴ تا به امروز به مراتب متهم به ترور و ترویج
افراطیت در افغانستان، منطقه و جهان شده است. حالا با روی کار آمدن دوباره، در
افغانستان در تابستان۲۰۲۱،
این قرائت ها رنگ و روی دوره اول حکومت شان را دارد و با اتخاد سیاست های
نادرست و گاهاً غیر انسانی، نظام اجتماعی افغانستان را به لبه پرتگاه برده است.
سیاست های نادرست، محدودیت بر زندگی مردمان این سرزمین، فقر، مواد مخدر و از همه
مهم تر عدم ارتباط سیاسی با جهان بیرون از افغانستان سبب شده تا این کشور تبدیل به
یکی از به قهقرا رفته ترین کشور ها در سطح جهانی باشد.
با
آمدن دوباره طالبان به قدرت در افغانستان، زیر ساخت های زیادی که در طول دو دههی
اخیر و تحت حاکمیت نظام جمهوری در بخش های زنان، رسانهها، تجارت و... به ارمغان
آمده بود به باد فنا رفت. اینک برای وضاحت
بیشتر مسئلۀی موجود در افغانستان چند نمونه می آورم تا درک صحیحی از شرایط دشوار
زندگی در افغانستان بدست خواننده این مطلب برسد.
در افغانستان امروزی
و در جهان ارتباطات، رادیو و تلویزیون منحیث آله ی شیطانی در حکومت طالبان تعریف
شده است و شدید ترین محدودیت ها را دارند، موسیقی، نقاشی و مجمسه سازی ممنوع شده و
همچنان محدودیتی چشم گیر در عرصه آثار هنری وجود دارد.
کسی که نماز نخواند
مجازات سنگینی در انتظار او خواهد بود، ریش دراز از وجوبات و سیرت مردان شده،
محدودیت و نظارت کامل بر نشرات آثار مکتوبی، نظارت جدی بر نشرات رسانه ها، عدم
استفاده از پرچم سه رنگ افغانستان در داخل کشور، تالیف نصاب جدید آموزشی استوار بر
پایه طالبانی که شدیداً تاثیر دراز مدت در نظام آموزشی افغانستان دارد و...
اما
آنچه در این مطلب به آن بیشتر پرداخته شده است، مسئلۀی زنان منحیث نیم بیشتر
جامعه افغانستان است که نظام حکومت طالبان مخالف آن بوده و شدید ترین محدودیت ها
نیز برای زنان افغانستان وضع شده است، طوری که زنان گذشته از آن که حق کار را
ندارند حضورشان در فضای خارج از خانه نیز
مستلزم حضور محرم شرعی است.
پس
از حاکمیت دوباره طالبان در افغانستان، در نخستین اقدام در ماه می ۲۰۲۱، طالبان فرمانی
صادر کردند که از زنان خواسته شد تا فقط چشمان خود را نشان دهند و به آنها توصیه
شد که برقع بپوشند، مشابه همان محدودیت هایی که درزمان حکومت قبلی طالبان بین سال
های ۱۹۹۶
تا ۲۰۰۱
وجود داشت.
در ماه جون ۲۰۲۱، طالبان همچنین
دستور دادهاند که زنان اگر بیش از «۷۲» کیلومتر سفر می کنند، باید با یکی از بستگان مرد
خود همراه باشند.
به تاریخ ۲۳ مارچ ۲۰۲۲، طالبان همزمان با
بازگشایی مکاتب در افغانستان در تصمیم قبلی مبنی بر صدور اجازه حضور دختران در
مراکز آموزشی، تعلیمی و تحصیلی تجدید نظر کردند و همین تصمیم منجر شد تا نزدیک به
یک و نیم میلیون دختر از تعلیم در مکاتب باز ماند.
به تاریخ ۲۰ دسمبر ۲۰۲۳ نیز طی فرمانی
همانند، طالبان فرمانی صادر کردند که بر مبنای آن حضور دختران در دانشگاه ها تا
امر ثانی ممنوع اعلان شد.
در پنجم جون ۲۰۲۳ طالبان فرمانی صادر
کردند که بر اساس آن تمامی آرایشگاه های زنانه و سالن های زیبایی که زنان در آن
کار میکردند تعطیل شد. این سالن ها به تعداد ۳۱۰۰ باب آرایشگاه در
پایتخت افغانستان و ۱۲۰۰
سالن هم در ولایت کشور بوده که در هر سالن متوسط ۵ بانو کار میکردند،
با تعداد تقریبی ۶۰
هزار کارمند زن صرفا در همین عرصه.
درواقع
طالبان از زمان روی کار آمدن خود قوانین سختگیرانه زیادی را بر زنان اعمال کرده
اند که هرچند با واکنش های مختلف داخلی و جهانی رو به رو بوده اما نه تنها این
روند قطع یا محدود نشده بلکه به نظر می رسد شدیدتر نیز شده است. به طوری که براساس
قوانین طالبان زنان اکنون از رفتن به مدارس متوسطه و دانشگاه ها، کار با سازمان
های دولتی و غیردولتی، رفتن به پارک ها و سالن های ورزشی و مواردی دیگر محروم شده
اند.
در
همین رابطه، در تازه ترین مورد طالبان برای نخستین بار زنانی را در کابل به دلیل
«بدحجابی» دستگیر کرده اند که با موج شدیدی از واکنش های بین المللی و داخلی همراه شد]۱[. اینکه
دختران دستگیر شده توسط پولیس زن دستگیر شدند یا خیر، به کجا برده شدند، نظارت بر
آنها توسط چه اشخاصی صورت گرفت و در زندان بر آنها چه گذشت حرفیست که زمان آنرا
مشخص خواهد کرد.
انگیزه یی که هدف آن
را ایجاد محیطی امن برای زنان میدانند تا در آن عفاف و کرامت زنان و دختران بار
دیگر مقدس باشد.
اینجا نیاز است تا
به چند محدودیتی که بر زنان در افغانستان تحمیل شده را از واقعیاتی که کمتر در
رسانه ها تبارز میکند بیان کنم:
زنان نباید بدون
خویشاوند خونی یا بدون برقع در خیابانها ظاهر شوند،
حقوق زن و مرد مساوی نیست بلکه دو زن مساوی با حق یک مرد است؛
زنان نباید بوت
های کرو دار(پاشنه بلند) بپوشند زیرا هیچ مردی نباید صدای پای زن را بشنود تا
مبادا این کار او را هیجانزده یا تحریک کند،
موسیقی نواختن و یا
آواز خواندن زنان حتی به زمزمه ممنوع است،
زنان نباید در ملاء
عام بلند صحبت کنند زیرا هیچ فرد غریبهای نباید صدای زن را بشنود،
تمام کلکین ها و
پنجره های مسکونی همکف و طبقهٔ اول باید رنگآمیزی شده یا روی آنها پوشیده شود تا
از دیده شدن زنان از سوی جاده جلوگیری شود،
عکاسی، فیلمبرداری و
نمایش تصاویر زنان در روزنامهها، کتابها، مغازهها یا خانه ممنوع است،
اصلاح هر نام مکانی
که شامل کلمهٔ «زنان» میشد. بهعنوان مثال، «باغ زنان» به «باغ بهار» تغییر نام
داد،
دختران افغانستانی در مقاطع بالاتر از صنف ششم به ویژه در دانشگاه نمیتوانند
دانش بیاموزند و حتی از سفر تحصیلی به خارج از کشور هم منع میشوند،
حضور زنان
در بالکن آپارتمانها یا خانههایشان ممنوع است،
ممنوعیت حضور زنان
در رادیو، تلویزیون یا در هر نوع تجمع عمومی دیگر،
ممنوعیت بایسکل سواری یا استفاده موترسکلیت برای
زنان، حتی با محرم بودن آنها،
سوار شدن در
تاکسی بدون محرم،
زندگی زنان روستایی
کمتر تحت تأثیر قرار دارد زیرا آنها عموماً در محیطهای خویشاوندی زندگی و کار میکنند
و به همین سبب سطح نسبی آزادی برای ادامهٔ کارشان ضروری و کافی است. اگر این زنان
به شهرهای نزدیک سفر میکنند، همان محدودیتهای شهری برای آنها اعمال میشود.
موارد
یاد شده صرفا گوشهای از آنچه که بر زنان افغانستان میگذرد است، واقعیتی تلخ و
زننده. اما با این همه صرفا یک طبقه کاری برای زنان آزاد و مجاز است، بخش صحی و
کار در نظام بهداشتی و صحت افغانستان که آنهم به دلیل سختی کار که از بابت جدا
سازی و بخش بندی زنان و مردان در یک سازمان بوجود آمد اکثر داکتران و نرس ها مجبور
به ترک اشتغال شدند، آنهایی هم که باقی ماندند به ترس و شدت اجبار هنوز به کار
میروند.
اینجا آخر کار نیست،
طالبان حتی سالون های زیبایی که صرفا زنان برای زنان کار میکردند را هم بستند؛
حمام های عمومی زنانه در سراسر کشور تعطیل شده و آرایش زنان در بیرون از خانه نیز
نوعی جرم تلقی میشود.
زنان
در افغانستان سرنوشت پرفراز و نشیبی دارند که از هر قشر دیگری بیشتر مورد قضاوت،
بیرحمی و ظلم قرار گرفتهاند.
علیرغم اینهمه
دشواری و محدودیتها، پیشینۀ تاریخی زنان افغانستان تا حدودی درخشان و قابل عطف
است. در گذشته زنان سرزمین ما در عرصههای مختلف علمی، فرهنگی، ادبی و حتی سیاسی،
اجتماعی حضور فعال و قابل قبول داشتند، اما از چند دهه به اینطرف که این سرزمین
گرفتار استبداد، عنعنات خرافی و تحجرگرایی دینی گردید، وضعیت زنان، ایستایی و پسروی
را تجربه میکند که برای هر فرد این سرزمین به خصوص زنان، تأسفبرانگیز و مایۀ
اندوه است. از آن جمله: دوره طالبان و تفکر طالبانی که بر پیکر و روح و روان زنان،
فشارها و ضربات سنگین را وارد کرده است. در این دوره زنان بیش از هر قشر دیگری قربانی
خشونتها، جهالتها، خرافات، تحجرگرایی دینی و انواع ستمهای هولناک از طرف طالبان
را متقبل شدند. علاوه بر این که زنان از ستمهای حاکمیت مستبد طالبانی رنج بردهاند،
نظام مردسالار غیرعادلانه و خشونتهای مردان در درون خانوادهها را نیز تحمل کردهاند.
آنچه
مهم است، امید، شور و نشاط مردم افغانستان به خصوص زنان و دختران پس از دورۀ
طالبانی و تحولات جدید است. این امر را میتوان در عرصههای مختلف دید که بعد از
گذشت دو دهه، چه آینده ای منتظر زنان افغان است؟، باید وضعیت زنان و فداکاریهایشان
و نیز سختیهایی که در دورۀ طالبان متحمل شدند را نباید نادیده گرفت و از طرفی دستآوردهای
زنان طی دو دهۀ اخیر، خود نشاندهندۀ این است که هرگز زنان و دختران نسل نو به عقب
بر نمیگردند.
استرس روانی، انزوا و افسردهگی که
اغلب با حبس اجباری زنان همراه است، دخترانی که زنده به گور جهل و بیسوادی شده
اند بر هماهنگی خانواده نیز تأثیر منفی بسیار گذاشته. یک نظرسنجی که منبع آن در
اخیر مطلب ذکره شده است نشان میدهد که از ۱۶۰ زن به این نتیجه
رسیده که ۹۷
درصد علائم افسردگی جدی را نشان میدهند و ۷۱ درصد کاهش رفاه بدنی خود را گزارش کردهاند]۲ [. و این
کوچکترین نتیجه روحی وضع محدودیت ها بر زنان در افغانستان است.
و اما راه حل، با این حال و
با در نظرداشت رویدادهای تاریخی طالبان از دور اول حکومت آنان بر افغانستان و عدم
تغییر در سیاست های شان علیه زنان، به نظر نویسنده تنها راه حل ایجاد یک میکانیزم
فشار بر روی طالبان از سوی مردم افغانستان جامعه جهانی که مردم از آن متاثر نشوند
و همچنان ضرورت جدی بر ایجاد بازنگری در سیاست های تعامل جهان با افغانستان
است.
تداوم بسته ماندن
مکاتب باعث خواهد شد که نسل فردای افغانستان را مادرانی بی سواد یا کم سواد تربیت
کنند. مادرانی که فرزندانی توانمند به جامعه تحویل نخواهند داد و شکاف عمیقی در
افغانستان رخ خواهد داد که در آن نیمی از جامعه با علم و آگاهی بیگانه خواهند بود.
شکافی که منجر به عقب ماندگی بیشتر جامعه افغانستان خواهد شد.
جامعه جهانی از وضعیت
نابه هنجار و غیرانسانی که زنان افغانستان با آن دست و پنجه نرم میکند، هیچ اقدام
کار عملی نکردهاست و تنها با اظهار تأسف از چالشهایی که زنان با آنان رو برو اند
بسنده کردهاست و این راه به جایی نخواهد برد و بسنده نیست.
زنان افغانستان نیازمند
قوانین حمایتی هستند تا در سایۀ این قوانین بتوانند در طول حیات خود استعدادها
و تواناییهای فردی
و اجتماعی خود را بروز و بسط دهند که این موضوع نیازمند افشأ و ابراز مخالفت
با رفتار طالبان با
زنان است. نظم یافتن و شکل گرفتن طرح مقابل با تحجر طالبان، همراه با سایر اهداف
ترقی خواهانه دروازۀ
امید و راه حل را می گشاید.
تحصیل دختران و
اشتغال زنان یک مطالبه عمومی جامعه است. هر حاکمیتی موظف است که به
مطالبات به حق جامعه
پاسخ مثبت دهد. جامعه افغانستانی با دختران و مادرانی تحصیل کرده، آینده
افغانستان را تضمین
خواهد کرد.تحصیل دختران و اشتغال زنان یک مطالبه عمومی جامعه است. هر حاکمیتی موظف
است که به مطالبات به حق جامعه پاسخ مثبت دهد. جامعه افغانستانی با دختران و
مادرانی تحصیل کرده، آینده افغانستان را تضمین خواهد کرد.
****
۱ـ نخست باید دانست
که طالبان در اصل از کلمهی طالب و به معنی جمعِ «علم جو» اند، یک سازمان و جنبش
اسلامی-نظامی افراطی که خود را با نام رسمی امارت اسلامی افغانستان یاد میکنند.
[۱]: کود خبر(۲۰۲۴۰۱۰۲۳۹۷۱)، افغانستان انترنشنال.
[۲]: مجله انترنتی RFI، کابل،
۲۰۲۲
نظرات
ارسال یک نظر