شریف حکیم. سبزه های سیاه . رتبیل آهنگ. گویید به نوروز.... نو روز. بانو فخریه صفرزاده
شریف حکیم
سبزه های سیاه
گرندارد طراوتی زبهار
خونِ سرماست دررگِ سخنم
گرچه آبی ست آسمانم لیک
زرد وخشک است صورتِ چمنم
در پسِ درنشسته است بهار
لیک سرما درونِ خانه هنوز
چشمِ نوروزمن که با صد حیف
تیرآن را نشانه است هنوز
شاخه ها سبز پُشت پنجره اند
لیک درخانه سبزه هاست سیاه
چون سیاهی مقدس است به شهر
سبزگشتن به شهر ماست گناه
گفتم ازنوبهار بنویسم
از جهانِ پرازطراوت و رنگ
با تاسف که واژه ها همگی
دودگین بود همچو میلِ تفنگ
دفترم را ورق ورق زد باد
صفحه ی سرخِ درد را بگشود
دردهایی به وسعتِ دوجهان
لحظه ی سبز را زدست ربود
حال دریک هوای سرد و سیاه
چون زنم ؟ رنگ سبز برشعرم
من که درتنگنای خیلی تنگ
بین ذوق شما و خود گیرم
من که چون مرغِ بی پرو بالم
منزلم دور و پر زدن دشوار
جنگلی را که سبز بود گهی
نیمه خاکستراست نیمه شرار
من که در شامهایِ سردِ غروب
دردِ دل با ستاره می گویم
می نشینم به راهِ قافله ها
از همه راهِ خانه می جویم
خوب دانی که سخت دلتنگم
گرچه آزاد، درقفس بندم
با تواما بهار بارِدِگر
خود فریبی نموده می خندم
شریف حکیم
مارچ ۲۰۲۲ سدنی
000
رتبیل آهنگ
گویید به نوروز که هر سال بیاید...
[
افغانستان دیر یا زود از اسارت پاکستان-طالبان نجات خواهد یافت. با طالبانیزم، شاه شجاعیزم و پشتونیزم نمی توان که برای همیشه یک ملت را گروگان گرفت. اما چه نظام سیاسی و کدام ارزش های اجتماعی را می خواهیم جانشین طالبانیزم، شاه شجاعیزم و پشتونیزم بسازیم؟ آیا تاجیکیزم، هزاره ایزم، ازبیکیزم و... می تواند راه حل برای افغانستان باشد؟ به هیچ وجه.
فاشیزم، نوکرمنشی و عقب گرایی برای هیچ ملتی صلح و آرامش به ارمغان نیاورده است. بنابراین افغانستان هم از این امر مستثنی نیست.
بالاخره باید آموخت و فهمید که تن آدمی شریف است، به جان آدمیت: هرگاه تمام باشندگان افغانستان بدون توجه به قوم، زبان، دین و جنسیت از حقوق و امکانات مساوی برخوردار باشند، در کشور صلح و آرامش حاکم خواهد شد. در غیر آن تا ابد روی آسایش و رفاه را نخواهیم دید.
نظرات
ارسال یک نظر