پروین بیگم سرابی: وطن چیست؟ ویس سرور: شادمانی مردم جهان.استاد واصف باختری: ازین تلخابه اندوه.سید احمد بانی: چرا؟

 


پروین بیگم سرابی

 



وطن چیست؟

وطن پدریست که در تب به فرزندانش دعایی میکند.

وطن مادریست که کینه را به عشق تبدیل میکند.

وطن طفلیست که خنده هدیه میکند.


وطن معلمی ست که الفبای استقامت را می‌آموزد.

وطن سپاهیست که شب بیدار است تا ملتش بخوابد.

وطن مادر کلانیست که عیب نواسه را نمی‌بیند.

وطن پدرکلانیست که پند شهامت میدهد.

وطن آبیست که چرک را پاک میکند.

وطن گلی است که فضا را معطر میکند.

                                 به پاس وطن یکی شویم برادران و خواهران!

 

                                            *

 

 

 

ویس سرور


شادمانی مردم در جهان

 


نقشه ی شادترین مردم کشور های جهان را در یکی از نشرات انترنتی جهانی دیدم. این احصایه از طرف ملل متحد سالانه به نشر میرسد.

مردمان کشور کانادا با چندین کشور های اروپایی در ردیف خیلی بالا این جدول قرار داشتند. ولی متاسفانه کشور افغانستان در پائین ترین سطح شادمانی قرار دارند.( به نقشه توجه نمایید)

مردم کشور های اسلامی اکثرا" در ردیف های پایین شادمانی درج شده اند.

بخود گفتم یکی از بزرگترین مشکل در فرار خوشی و لبخند از ذهن کودکان، کردار و رفتار ملا صاحبان است.

برای کودکان مسلمانان از همان اوایل کودکی، درس دینی با لت و کوب اغاز میشود.

۹٠ فیصد معلمان دینی در خشونت و لت و کوب کودکان حصه داشته اند. و ظالم بودن را افتخار هم می دانند.

پس وقتی اموختن دین و شناخت از خداوند با شلاق وسیلی ملا اغاز شود، در اینده میتوان فیصدی شادمانی و محبت انسانها را در یک اجتماع هم تا حدودی اندازه کرد.

چرا در اموزش دین اسلام اینقدر خشونت علیه کودکان رایج بوده و هنوز ادامه دارد؟

درس از لت کوب و تشخیص« کافر» و مسلمان اغاز میشود و کافر کشی هم پیشنهاد حلال میشود!

زمانی خشونت در همه ادیان موجود بود. ولی امروز مسیر خشونت در مسلمانان مقام اول را از خود کرده! شاید نتیجه لت و کوب و بی رحمی ها.

ملای بیسواد و معلم با شلاق = جامعه خشن و بیمار

درود

                                                        *

 

استاد واصف باخترى


 

ازين تلخابه اندوه ...

١

كه بود آن مرد سر گردان دران مى خانه خاموش

كه مىنوشيد و مى نوشيد

و آن گل مخمل نرم صداى او

- صدايش شطى از اندوه -

- گذار باد پاهيز از ميان جنگل انبوه -

چو شادر وان سبزى بر حريم لحظه هاى پاك ما هموار مى گرديد :

- عقاب پير من دانم چه هاديدى چه ها ديديم

درين راهى كه پيمودى و پيموديم

گذر از زمهير استخوان فرساى شك هاى شرنگ آلود

فرو رفتن به ژر فا هاى دوزخ ها

كهى از برج سبز آرزو هم بال با سيمرغ

پريدن، شهربند آفرينش را ازين سو تا بدان سو در نور ديدن

كنام ببر را از پايه افگندن

حرير ابر را برآشيان هاى كلنگان سايه بان كردن

بروى لانهء گنجشك ها از شاخ ساران تناور سايه افگندن

فشاندن آب رود كهكشان را بر حريق جنگل خورشيد

ميان بيشهء آتش سپردن راه فرسخ ها و فرسخ ها

گهى با خشم و عصيان پنجه افگندن به ديهيم جهان داران

گهى با خويشتن در جنگ و گاهى با سكان داران

به طوفان دل سپر دن سوى شهر مر مرين موج ها رفتن

غرور وحشى خرگاهيان آب را در هم شكستن

وانگهى تا قله هاى نيلى معراج ها تا اوج ها رفتن

فتادن باز در غرقاب بر زخ ها

عقاب پير من دانم برين راهى كه پيمودى و پيموديم

چه ها كرديم شيون ها، چه ها گفتيم آوخ ها

٢

شبى آهسته سر بردم فرا گوشش

بدو گفتم

- نمى دانم كه گفتم يا خروشيدم -

نكيساى شراب آشام من هم زاد خود را يافتم در تو

كابل، ١٣٥٦

                     *

 

سیداحمد بانی


چرا؟

روش عملکرد دولت افغانستان از زمان کرزی تا حالا در قبال طالبان به روش آن جوان بدمعاشی شباهت دارد، که در کمرش تفنگچه ی را برای دفاع از خویش حمل میکرد. روزی مرد متجاوزی به قصد تجاوز جنسی به این جوان حمله کرد و جوان چیزی نگفت. پیرهنش را در آورد و جوان عکس‌العملی نشان نداد. تنبانش را کشید، بازهم جوان ممانعتی نکرد. و بالاخره به او تجاوز کرد، ولی جوان همچنان آرام بود. بالاخره مرد از او پرسید، پس این تفنگچه را برای چه حمل میکنی؟ جوان جواب داد، برای روز مبادا! حالا دولت هم از روز اول تا حالا هی خودش را در اختیار طالبان قرار میدهد، و اخیرن ولسوالیها را بدون مقاومت رها کرده و در اختیار شان میگذارد. و بیشرمانه اسمش را هم گذاشته عقب‌نشینی تاکتیکی! جوانان ارتش بدون کدام کمکی و برنامه ی در جنگها علیه طالبان جانهای شیرین شانرا از دست می‌دهند. برای این دولت روز مبادا چه وقت است؟ فردا که طالبان شهر ها و پایتخت را گرفتند، این خائنین وطنفروش را مردم از کجا پیدا کنند که بپرسند، آهای خائنین بوطن، چرا مملکت را دربست بدشمن تحویل دادید؟ چرا از اول گذاشتید که اینها نفس بکشند؟ چرا اینها را برادران ناراضی خواندید؟ چرا زندانیان شانرا که به بهای خون هزاران سرباز وطن دستگیر شده بودند، از زندان ها رها ساختید؟ چرا؟ چرا؟ و صد ها چرا های دیگر.

 

 


نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

سوم ماه ثور سال 1404 خورشیدی (23 آپریل سال 2025 ع.) نوشته ها و اشعاری از: نبیله فانی، نصیرمهرین، کریم بیسد، نعمت حسینی، اسد روستا، و ویس سرور 28 حمل 1404(هفدهم آپریل 2025) نوشته ها و اشعاری از: نصیرمهرین، نبیله فانی، اسد روستا، کریم پیکار پامیر، حمید آریارمن، مختار دریا، غ.فاروق سروش و شاپور راشد

هفتم سرطان 1404- بیست وهشتم جون 2025. نوشته ها واشعاری از: فاطمه سروری، سید احمد بانی، کریم بیسد، نیلوفر ظهوری راعون، عتیق الله نایب خیل، مختار دریا، نبیله فانی، لیلی غـزل، اسد روستا، حمید آریار من، غلام فاروق سروش وبا گزارشی از سال 2012 از واسع بهادری.