MITTWOCH, 25. APRIL 2012

سیاه روز 7 ثور . Dard


درد Dard

7ثور،سیاه روز فراموش ناشدنی 

7 ثور1357، فراموش تاریخ نمیشود. زیراحامل جنایتبارترین وقایع گردید. رئیس جمهور خودکامه محمد داؤود خان از آن سر سالم نبرد.ازنخستین قربانیان آن کودتا بود. کاش آن عده یی که سنگ وفاداری به او را هنوزدرسینه میزنند، به آن بخش از سیاست های او نیز نگاه کنند که کودتا چیان را در آستینش پرورانید. به آن راه وروش مغرورانه ومیراثداری هاشم خانی نگاه کنند که مصیبت هارابرای مردم افغانستان بار آورد.

کودتاچیان ثوربا هردهل وسرنای تبلیغاتی که به صحنه آمدند، هرقدرشعارهای دهن پرکن دادند،قیافۀ اصلی یا خونریزانۀ شان پنهان نماند. کودتا چیان هم ضد دمکراسی بودند وهم وطنفروش. کودتا چیان خلقی وپرچمی، از دموکراسی آنرا فهمیدند که دست دشان به جان ومال مردم برسد وآزاد باشند که در پهلوی آن وطن را به شوروی از میان رفته تحویل دهند.
کودتا چیان که مشتی ناچیز، نا فهم ومتکی به وسایل قهری وبیگانه بودند، وطن را دودسته به شوروی سپاریدند.

اما با آن همه فجایع وستمکاری هیچ شرم ندارند که هنوز هم  جنایات خویش را خدمت به خلق مینامند.

کودتا چیان خلقی / پرچمی خون مردم را ریختند و اسباب رشد قبر خفتگان تاریخزده را نیزمساعد کردند.

هنگامی که سران کرملن به عمال خود گوشزد کرد که دیگر یارای نگهداری تان را نداریم، صلح خواهی خود فریبانه را روی دست گرفتند. ببرک وببرکیان   بازهم نشرمیدند که عواقب مزدوری را دریابند.

کودتاچیان سیاه روی، که به عنوان جنایتکارشهرت یافتند، از پهلوی رویداد های جنایتبار دیگرتغذیۀ سؤکردند.8 ثور به آنها مددبسیاررسانید. مردم وصفوفی که در شرایط استبدادی  و به گونۀ اجباری به حزب خائن جلب شده بودند، فرصت محکومیت خیانت ورفتارهای ضد بشری آنها را نیافتند. زیرا جنگهای تنظیم ها( که همه وبدون  استثنأ ،آتش افروختند و مردم وشهر های وطن را سوختند)،  روز گاری را بالای مردم آورد که خلقی ها وپرچمی های خونریز وشکنجه گر آرزو داشتند. آنها با خوشی به رقص افتادند که ما اینطور نمی کشتیم. اما نگفتند که به گونۀ دیگر یا به گونۀ خلقی وپرچمی می کشتیم. آنها جنگهای تنظیم ها را استقبال کردند، با انگیزه های قومی وسمتی  طرف اجزای جنگی را گرفتند. ودر زمان سیاه روزی های که نیروی وحشت خوی طالب با خود آورد از این موضعگیری سود بسیار جستند.

طالبی را که جنگ تنظیمی رشد داد، پاکستان بیشترپروانید وسران مرتجع عربی با موافقت امریکا،برگرده های مردم مظلوم نشاند،تعدادی ازهمان وابستگان پرچمی / خلقی وتنظیمی تقویه نمودند.

حالا با گذشت 34 سال ازسیاه روز7 ثور، نه آن روز فراموش مردم افغانستان میشود ونه پیوند آن با 8 ثور ونه مشکلات بیشمار بعدی . علاوه بر آن همکاری های بیدریغ آن برای جلب قلوب غربی ها وجان فشانی برای هر نوع نوکرمنشی یک باردیگر توضیح کرد که عناصر مزدور برای خدمت به همه آماده هستند.

در ین سالها تعمیق  انحراف فرصت طلبانه و گفتار وکردار خاینانۀ یک تعداد اپورتونیست های معامله گر، خدمت دیگری بود که به آن خاینین انجام داد. اپورتونیست ها برای نجات خویش از فقر کمی  مانع مبارزات لازم علیه جنایتکاران شدند. ویا درخفا با آنها ساختند. در حالیکه مردم افغانستان ضرورت دارند که فجایع دیروز آنها نقد ونکوهش شود.

همه میدانند که ملیونها انسان به انواع مختلف درهنگام زمامداری مزدورمنشانۀ پرچمی ها وخلقی ها آسیب دیده اند. باید یاد شهیدان را گرامی داشت. باید جنایتکاران معرفی کرد . شرم وننگ نصیب آنانی که پیش پای جنایتکاران کفش میگذارند.

مردم افغانستان که دردهسال اخیرهم شاهد مداخلۀ آشکار وتبارز قشردیگری ازسرخم های خود فروش و وطنفروش اند، با نقد جنایات دیده شده، با مرزبندی دقیق با آنانی که کرامت انسانی را هنوزهم ندانسته اند، با کشیدن خط فاصل با آنانی که خدمت به مردم ووطن را درپذیرش طوق بردگی موعظه میکنند؛ با محکومیت تفرقه اندازی قومی ومذهبی ،با ارائۀ بدیل هایی که دموکراسی را درچشم اندازبگذارد، صف خود را ازصفوف جنایتکاران پاکیزه می نمایند.

آرزو میرود مردم افغانستان با دسترسی به چنان ساختار ها از اسیب های سیاه روزانۀ ثور های دیگر در امان بمانند.

DIENSTAG, 24. APRIL 2012

نستوه نادری در زندان . چشم انداز


نستوه نادری زندانی شد!

نستوه نادري خبرنگار تلويزيون نورين به دليل نشر برنامه‌هاي انتقادي از برخي نهادهاي حكومتي، از روز شنبه به اين سو در بازداشت به سر مي‌برد.

به گزارش روزنامۀ ماندگار، نستوه نادري گردانندۀ برنامۀ جنجالي «سرزمين من» است كه از شبكۀ خصوصي نورين پخش مي‌شود.
مسوولان تلويزيون نورين و نزديكان آقاي نادري گفته اند كه پس از گفت‌وگوي تندي كه نستوه نادري با يونس نوانديش شهردار كابل داشت، او به دادستاني كل فراخوانده شد و سپس بدون ارايه كدام دليلي، به بازداشت‌گاه كابل فرستاده شده است.
پرتو نادري پدر نستوه نادري، به روزنامۀ ماندگار گفت كه پسرش به خاطر نشر برنامه‌هاي انتقادي از شهرداري كابل و فسادي كه در آن اداره وجود دارد، باز داشت شده است. او گفته است كه براي رهايي نستوه تلاش‌هايي صورت گرفته و نهادهاي مدني در جريان مساله قرار دارند.
گفته شده است كه دادستاني كل به خاطر اراييۀ توضيحات در برخي موارد، آقاي نادري را به اين نهاد فراخوانده بود، اما دادستان كل در آنجا دستور بازداشت نستوه را صادر كرده و او را در نظارت‌خانۀ كابل زنداني كرده است.
نهادهاي مدافع آزادي بيان و حقوق خبرنگاران، اين اقدام حكومت افغانستان و دادستاني كل را به شدت محكوم كرده و از مسوولان دولتي خواسته اند هرچه زودتر نستوه نادري را از بند آزاد سازند.
موسسۀ نی، حمایت‌کننده رسانه‌های افغانستان، بازداشت نستوه نادری توسط دادستاني‌كل كشور را خلاف قانون خوانده و خواستار آزادی آقای نادری شده است.
ني در اعلاميه‌يي گفته است كه اگر نستوه نادری مرتکب تخطی شده باشد، باید از طریق کمیسیون رسیده‌گی به تخطی‌های رسانه‌يی مورد رسیده‌گی قرار گیرد.
اين نخستين‌بار نيست كه خبرنگاران از سوي حكومت افغانستان به دلايلي مبهم و نا معلومي بازداشت مي‌شوند. پيش از اين نيز شماري از خبرنگاران مورد شكنجه قرار گرفته و به بازداشت‌گاه فرستاده شده اند.
ادارۀ روزنامۀ ماندگار ضمن محكوم كردن بازداشت نستوه نادري خبرنگار تلويزيون نورين، از نهادهاي مسوول جداً مي‌خواهد كه او را هرچه زودتر از بند آزاد كنند.
حكومت افغانستان همواره از آزادي بيان به عنوان بزرگترين دست‌آوردش ياد كرده است. اما خبرنگاران مي‌گويند كه اين‌گونه برخوردها به شدت روند دموكراسي و آزادي بيان در كشور را صدمه مي‌زند.

SONNTAG, 22. APRIL 2012

شرح خوبی های تو با صد قلم . برای جناب نسیم اسیر


    نصیرمهرین                                 

                      شرح خوبی‌های تو با صد قلم


به آرزوی تندرستی هرچه بیشتر جناب نسیم اسیر گرانقدر
ار چند سال به اینطرف، درد هایی در تن نازنین دوست گر انقدرم ،شاعر بزرگوار ومتواضع، جناب نسیم اسیر لانه کرده اند.
شاعر ارجمند که از پیشینه ها نه تنها به عنوان سخنسرای با قریحه ومتعهد در دل من جای داشت ؛ و مناعت طبع وشکسته نفسی احترام برانگیزش، بر محاسن اش افزوده اند؛در چند سال پسین که با دردمندی ها دست وگریبان است،نشان داده است که در برابر تکالیف صحی روحیه وجان بسیار مقاوم دارد.
پیداست که درد آزار دهندۀ کمر وپس از آن، آزاری که بر سر پایاستوار وی آمد، فریاد آور بوداما در پاسخ به هر پرسشی که چه حال داریــد، این انسان شریف ونستوه ، آن همه درد را کوچک گرفته و از خاطرات ، شعر و فرهنگ سخن گفته است .وچه جای مسرت که سحرهنگامی، از بهبودی وضع صحی صحبت کرد و از مشغولیت با برخی نبشته هایی که روزمره به خوانش می گیرد.

یادم آمـــد که چند پارچه شعر ناشی از لطف ایشان در اختیارم است .که سخن ازتصمیم فرستادن آن‌ها، همراه بوده است با یادآوری خاطراتی بر جای مانده.

خاطرۀ نخستین از دیدار شاعر گرامی در زندان باشادروان دکتور عبدالرحمان محمودی است که وی شعر خویش را برای او خوانده بودبرای نگارنده روشن شده است ،که جناب اسیر ، یکی از سرچشمه های آشنایی دقیقتــر با شادروان محمودی است،خوانش آن سروده، همواره این احساس را نیز با خود دارد که چه خوب است، روزی با استفاده از آن آشنایی ها وخاطرات ،جامعتر ره به سوی زوایای ناشناختۀ آن شادوران نیز ببیریم.
خوانش شعری که اسیر برای شادروان رحیم خان شیون سروده ، همان احساس آمیخته باغم را برایم دست داده است که هر بار با شنیدن نام شیون کابلی نیز تجدید میشودزیرابا نام شادروان سردارمحمد رحیم خان(شیون کابی)،افت وخیز های ترقی جویی،سیما های اشخاصی چون امان الله خان،دوره های از شورش ها، اعدامها، سرگرد آنی ها،آواره گیها،امیدهای به خاک رفته برای بازگشت به وطن . . .در پیش چشمان ما نمایان می‌شوند.جناب اسیر که خوشبختی هم صحبتی باشیون کابلی را هم دارا بود، در معرفی برگهای از زنده گی آن پیر خروشنده و دردمند، نیز سرچشمۀ عزیز وصادق القولی است.

یادی از مرحوم شریف را به مناسبت مرگ انسان دلسوز وشفیقی سروده است که در فرانکفورت همراه با همسرش، ناجیه جان به قتل رسید.از شادروان شریف مردمان بسیاری،خاطرات نیکو بردل دارند.
این بار سروده هایی یادشدۀ دوست گرامی ام نسیم اسیر را باطلب آرزومندی ها برای صحت یابی بیشتراو به نشر میسپارم :

شعری که در زندان دهمزنگ برای شادروان محمودی خوانده شده است

اعلام دیوانگی

دیوانهء شهریم ، به ما سـنگ بیارید
یاران !همگی را به سرِجنگ بیارید

تار بد ن ما به صدا خوب مهیا ست
یک شاهد گلچهرخوش آهنگ بیارید

درمستی تمیزبد ونیک ازچه توان کرد
مستیم ، اگــربـاده نشد، بنگ بیارید

رندیم و لیکن همه را حافظ ناموس
ازخودچو برآ یید ، به ما ننگ بیا رید

تنهائی ام افسرد ، به تسکین دل من
دزد و دغل و کورو کل و لنگ بیارید

این چهرهء افسرده دگر رنگ ندارد
ازخون دلش بهر خدا رنگ بیارید

صوفی به درِ میکده گر سر نگذارد
زان کوچه اش افگنده سرومنگ بیارید

دل تنگم و کس درد مرا هیچ نداند
هم صحبتی ازغنچهء دل تنگ بیارید

ازنالــه «اسیر» غـــم ما دست نگیرد
گر از چمنش در قفــس ِ تنگ بیارید
منسیم« اسیر»
کابل
حمل 1332 خورشیدی

**
در سال 1349 خورشیدی در ماسکو، شادروان رحیم خان شیون، عنوانی جناب اسیر پارچه شعر « آخر ای پیر با من گو که پیر کیستی » را تهیه نمود.. بعد جناب اسیر جوابیه یی عنوانی شیون نوشته بود که .هر دو را در پایان میاوریم

شیون
برای اسیر

آخر ای پیـــر با من گو که پیر کیستی            در دل مـــــن گر نباشی ، در ضمیر کیستی
با تو ام عیش مدام وبی توام درد مدام              سست میجوشی به یاری، سختگیر کیستی
مینویسم شرح خوبی‌های تو با صد قلم            وصـــف رخسار کــــی میگویی، دبیرکیستی
شیون “ من گر نمیاید به گوشت عیب نیست   بلبـــــل آســـا در فغــان و در صفیـــر کیستی
امشب انــــدر آتش درد فــراقت سوختم             ای“ نسیـم “ صبـــح آزادی“ اسیر“ کیستی



اسیر
در پاسخ به رحیم خان شیون

با چنین روشن ضمیری از خمیر کیستی                     شهپر بال عقاب چــرخ گیر کیستی
ای مــــــراد دل مرید پر زاخلاص تو ام                    نامرادم چند میسازی، تو پیرکیستی
در بر من دل به سودای تو پر پر می‌کند                      دوست بی مانند ویار بی‌نظیر کیستی
کشـــور جــــان مرا شاهنشۀ با عظمتی                ای خدیو ملک دل ، شاه وامیر کیستی
همچو من صد جا گرو کردی دل وجان را                   به عشق در نظر بازی وجـــان بازی نظیر کیستی
بزم مردم روشن است از آفتاب روی تو                      من سیـــــۀ روز تو ام،بدر منیر کیستی
گلـــرخان موسیه در روسیه دل از تو برد                    در کدامین حلقه افتادی، به گیر کیستی

من «نسیم» تند پروازم « اسیر» دام تو
توبه این آزادگی مرغ « اسیر » کیستی

**

یادی از شریف


سیه روزی سر از ظلمت بدر کرد                 جنـــونی آفرید وفتنه سر کرد
بنای هستیی مردی به هــــم زد                    به خون مادری سرپنجه ترکرد
دگـــرگون کــرد قلب مـــادری را                   گل نورسته یی رابی پدر کــرد
دل شــاد بــرادر کـرد، پــر خـون                   محبان را به غم خونین جگرکرد
خـــدایا با کی درد دل توان گفت                     که با یاران چهـا این فتنه گر کرد
فغان بی‌گناهی ازچــه نشنیــد                        که خون بی نــوایی را هدر کرد

فرانکفورت 19/12/2008




محفل فرهنگی به مناسبت
 انتشار دیوان پور غنی
                                                               ( 2007 )
گزارش از: واسع بهادری


پس از انتشار دیوان اشعار شادروان عبدالقدیر پورغنی، به تاریخ هفتم ماه جنوری محفل با شکوهی در هوتل گلسرخ هامبورگ از طرف دختر مرحوم خانم سهیلا احمدی پورغنی دایر گردید. درین محفل در حدود (120) تن از شاعران، نویسندگان، فرهنگدوستان و علاقمندان و نزدیکان خانواده مرحوم پورغنی گرد آمده بودند.
در آغاز خانم سهیلا پورغنی پس از ابراز خیرمقدم شرکت کننده گان با تآثر گفت که متاسفانه دیروز صبح، عزیزترین کس یا مادر دوست گرانمایهء ما خانم زهره یوسفی وفات یافت. قرار بود خانم یوسفی ترتیب و تنظیم پروگرام امشب را هدایت کند.
خانم زهره یوسفی در طی هفته های اخیر زحمات زیادی را در زمینه متقبل شده بود. به ایشان ابراز تسلیت کرده روح مادر گرامی را شاد میخواهیم. خانم سهیلا پورغنی افزود: با مشکلی که پیش آمد، موضوع هدایت پروگرام را با جناب آقای محمود سفرزاده در میان گذاشتم. این محترم گرانمایه که از ایشان همواره به نیکویی شنیده بودم، با وجود مشغولیت های روزمرده زنده گی، و داشتن وقت کم، خواست ما را با مهربانی پذیرفتند. آنگاه یاد اورشد که:
حضار گرامی، در ترتیب دیوان پدر قابل یاد آوری است که نویسنده گرامی آقای نصیر مهرین نقش بسیاری داشته است. ما از زحمات و حوصله مندی ایشان تشکر قلبی داریم. وی همچنان از انتشارت شاهمامه به مدیریت فرهنگدوست منیژه نادری ابراز قدردانی کرد.
خانم سهیلا احمدی، پس از جملاتی چند مکروفون را به آقای محمود سفرزاده سپرد.
آقای سفرزاده که برحق یکی از سخنوران عزیز و گرانمایه هستند، به نوبه خود از نبود خانم زهره یوسفی در محفل، ابراز تاسف کرده وبا جملات بسیار رسا و خوش آهنگ، به ضرورت انتشار چنین آثار اشاره کرده، اشعاری را به خوانش گرفت وبه معرفی پروگرام پرداخت.
نخست آقای نصیرمهرین دعوت شد تا سخنرانی کند. نصیر مهرین در خلال صحبت کوتاهی، از تصمیم خانواده مرحوم پورغنی مبنی بر انتشار دیوان به نیکویی یادکرده و آرزو برد که این عمل بتواند زمینه تحرک خانواده های بسیاری را فراهم کند که آثار متنوع از رفتگان آرمان بدل و آرزومندان انتشار فرآوردهای قلمی خویش را بخاک برده اند. وی افزود: حیف و دریغ است که بسا ازکارکردها و فراوردهای قلمی، در واقع صفحاتی از تاریخ ما بدون اینکه روی انتشار ببیند زیر خاک میشود. و ادامه داد که چنین آثار با ویژه گی مکتب هندی که در اشعار شادروان پورغنی می بینیم، به دریافت علل فرهنگی و روانی گرایش شاعران کشورما کمک میرساند.
سپس خوانش پیام های ارسالی آغاز شد.
پیام ها بگونهء نوشتاری و دی فو دی بود. فقط پیام جناب داکتر محمداکرم عثمان که بدلیل معاذیر صحی نتوانسته بودند، آن را بنویسند، بصورت شفاهی گفته شد. بقیه بخش سخنرانی ها، پیام ها و اشعار بدین ترتیب بود:
ـ زنده گی پورغنی، به قلم خانم ذهره یوسفی، به وسیله خانم سهیلا پورغنی
ـ گوشه های از زنده گی خانواده گی پورغنی، به وسیلهء فرهه یاکوب نواسهء شاعر
ـ پیام استاد واصف باختری، توسط ادیب سخنور آقای ابراهیم حجازی
ـ هنر چیست و نگاهی به چند شعر پورغنی، آقای ابراهیم حجازی
ـ پیام دوکتور عبدالغفور روان فرهادی
ـ پیام جناب حیدر وجودی
ـ پیام آقای منصور سایل شبآهنگ
ـ خوانش مضمون در باره شعر و بعد قصیده ای از طرف آقای شبگیر پولادیان
ـ پیام منظوم آقای محمد یوسف پناه
پیام کانون فرهنگی افغانستان آلمان، توسط آقای فضل الله رضایی
ـ پیام نهاد بین المللی ژورنالیستان افغانستان توسط آقای حیدراختر
ـ صحبت خواهرزاده مرحوم پورغنی

پیام های که در سیستم دی فو دی، از امریکا ارسال شده بود در روی پرده دیده وشنیده شد:
ـ پیام آقای محمد نسیم اسیر
ـ پیام آقای کهزاد
پیام خانم ذکیه کهزاد
پیام پروفیسر عنایت الله شهرانی
پیام خانم لیلا تیموری

درین محفل، اشعار و منظومه های از طرف آقایان شبگیرپولادیان، نعمت الله مختارزاده و آقای خلیل الله ناظم باختری خوانده شد.

پس از صرف غذا، خانواده شاعر، از آقای نصیرمهرین خواهش کردند که با قطع فیته ای که دیوان اشعار شادروان پورغنی با آن مزین شده بود، دیوان را در معرض مطالعه بگذارند. نصیر مهرین از خانم صاعقه احراری از معلمین و فرهنگیان بسیار مورد احترام این خواهش را به عمل آورد. خانم احراری فیته را قطع کرد که با کف زدن های شرکت کننده گان همراه گشت.

در بخش موسیقی آقای غزلیاتی از شاعر را خواند که با استقبال بسیار مواجه شد.
در پایان این بخش برنامه ـ از طرف خانواده مرحوم پورغنی دسته های گلی برای خواننده گان پیام ها و اشعار و هنرمندان داده شد.
آقای محمود سفرزاده، اشعاری از دیوان پورغنی چندین بار دیکلمه نمودند.
خانم سیهلا پورغنی باردگر از حضور شرکت کننده گان و شاعران و ادیبانی که پیام فرستاده بودند، ابراز تشکر کرد. وی وعده داد که این پیامها در آینده نزدیک منتشر خواهند شد.

محفل حوالی ساعت سه صبح به پایان رسید.




 پری وهاب بهادری


                                                            گزارش
                                          محفل خیر مقدم برای جناب آصف آهنگ




ظهر روز یکشنبه 21 اکتبر سالجاری، جمعی از هموطنان ما شاهد صحبت های جالب جناب آصف آهنگ بودند .ایشان که از کشور کانادا غرض دیدار با اعضای خانواده به آلمان آمده بودند ؛ در محفلی اشتراک کردند که به دعوت نصیر مهرین دایر شده بود . در آغاز نویسنده این سطر ها حضور این شخصیت گرانقدررا که با فرزندان فرهیخته ودانای خویش آقایان کاوه آهنگ ورتبیل آهنگ تشریف آورده بودند ، خیر مقدم گفته از ادیب فرزانه جناب ابراهیم حجازی خواهش کردم تا سال شمار زندگی ایشان را که بوسیله استاد لطیف ناظمی نگاشته شده است ، بخوانند . پس از آن نصیر مهرین که بارها ابتکار چنین محافل گرامید اشت را داشته است ، پیرامون کارهای قلمی وعملی جناب آهنگ صحبت کرد. نصیر مهرین گفت :
" جناب آصف آهنگ ازمبارزان مشروطه خواه میهن ما برجای مانده است . چشم های مهرورز ایشان دیدارهای گوناگون اوضاع واحوال کشورما را داشته وتن ایشان استبداد را با دل آزاری هایش لمس کرده است . . .
آنگونه که در شرح حال این بزرگوار شنیدید ، کودک بود که استبداد پدرش شهید مهدی جان را بدار جفا آمیز خویش کشید . از آن ببعد در مراحل ودوره های بعدی سیاسی فعال بوده و صریح سخن گفته وهمچنان چون قلم بدستی نستوه نوشته است . . .
ویژگیی احترام برانگیزی که در کارکرد های ایشان در گستره تاریخنگاری خانواده نادرخان جلب نظر میکند ، این است که سخن از تبارزعقده وانگیزه عقده گشایی را نمیتوان درآن یافت . مقابل همان راه وروشی که بخشی از تاریخ دوسده پسین کشورمارابارها با این ادعا که
پدر کشتی وتخم کین کشتی پدر کشته را کی بود آشتی ،
رقم زده است . این ویژگی در برداشت های ایشان از نقش زمامداری محمد ظاهر به وضاحت بازتاب دارد . علیرغم آنکه چنین برداشتی طرف تأمل ومکث ونقد گونه دیگری آزآن زمامداری باشد ، اما رعایت ارایه برداشت عاری از کینه توزی ایشان بسیار صمیمانه وآموزنده است . . .
نبشته ها ومصاحبه ها ، همچنان سرایش اشعاراز طرف ایشان نه تنها ما را بسوی تاریخ وخاطره ها می برند بلکه بامشغولیت چند بعدیی که در گستره تاریخ ، شعر وادب ونقد کج اندیشی ها وکجروی دارند ، با تحسین جلب میکنند .
خوشنود هستیم که امروز لحظاتی مهمان ما هستند و فی المجلس سخنان ایشان را می شنویم . . ."
بعد ازین سخنان از جنا ب آهنگ خواهش به عمل امد که سخنرانی نمایند .
محترم آهنگ با چهره بشاش از آمدن هموطنان تشکر کرده ، در چندین قسمت خاطره ها و برداشت های خویش را از چند ده سال اخیر وتاریخ قبلی افغانستان مطرح کرد که برای حاضرین بسیار دلچسپ بود . ان شأ الله این قسمت صحبت های ایشان وهمچنان سوال وجواب های بسیاری که در محفل مطرح شد ، در فرصت مناسب از روی نوار ویدیویی تهیه وانتشار میابد .
پس از سخنرانی ایشان ، درحالی که تفریح اعلان شد حضار محفل به صرف چای وناشتا پرداخته و از ایشان سوالهای در باره تاریخ وخاطرات ایشان وهمچنان سیاست های دربار سلطنی وحکومت های افغانستان میکردند .
در ختم محفل ادیب فرزانه خانم صاعقه جان احراری به نکمایندگی از حضار محفل دسته گلی را برای جناب آهنگ تقدیم داشتند . نصیر مهرین بسته های از چند جلد کتاب شاعران ونویسندگان هموطن رابرای فرزندان ایشان وجناب یاسر خبرنگار صدای آلمان که همراه ایشان تشریف آورده بودند تقدیم کرد .
درین محفل ، درکنار حضور یک عده از هنرمندان گرامی مانند آقایان وهاب مددی ، فواد واحدی ؛ همینکه ابلاغ شد که آقای حسین آرمان نیز برای دیدار ایشان حضور دارند به افتخار وی نیز حضار کف زدند .
ناگفته نماند که در تهیه گلها وعصریه شخصیت هاو خانواده های گرامیی داوطلبانه وبا مهربانی به افتخار آقای آهنگ سهم داشتند که عبارتند از :
فرهنگ دوست محترم اقای احمد ساغری دسته گلها را تهیه دیده بودند . وخواهران عزیز فرهنگی حمیده محمودی ، شریفه غوربندی ، خانم کامله بهادریِِ، خانم وحیده رحیمی،  شمیم غوربندی و  مهریه مهرین در تهیه عصریه زحمت کشیده بودند که از همه ایشان نیز سپاسگزاری میشود .
محفل حوالی ساعت 7شام به پایان رسید.
 

     

            
         
                          نصیرمهرین                    جناب آهنگ

           
         
             
                خانم صاعقه جان احراری پارچه شعری را به افتخار جناب آهنگ به خوانش گرفت

           
        


       
 پروفسیور صمدعلی حکمت، جناب آهنگ، یما یکمنش ، نصیر مهرین    

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

سوم ماه ثور سال 1404 خورشیدی (23 آپریل سال 2025 ع.) نوشته ها و اشعاری از: نبیله فانی، نصیرمهرین، کریم بیسد، نعمت حسینی، اسد روستا، و ویس سرور 28 حمل 1404(هفدهم آپریل 2025) نوشته ها و اشعاری از: نصیرمهرین، نبیله فانی، اسد روستا، کریم پیکار پامیر، حمید آریارمن، مختار دریا، غ.فاروق سروش و شاپور راشد

هفتم سرطان 1404- بیست وهشتم جون 2025. نوشته ها واشعاری از: فاطمه سروری، سید احمد بانی، کریم بیسد، نیلوفر ظهوری راعون، عتیق الله نایب خیل، مختار دریا، نبیله فانی، لیلی غـزل، اسد روستا، حمید آریار من، غلام فاروق سروش وبا گزارشی از سال 2012 از واسع بهادری.