رد شدن به محتوای اصلی

 

جنگ یخن به یخن اعضای افغان ملت





جنگ یخن به یخن بین اعضای «افغان ملت» برسر کاندیدای 

ریاست جمهوری


به سلسلۀ سه انشعاب قبلی ظرف پنجاه سال، پردۀ تازه ترین انشعاب آشکار، یک سو رفت.


حزب افغان سوسيال ديموکرات”دروقت معرفى نامزداحتمالى براى انتخابات، با مخالفت برخى ازافرادى که خود را اعضاى حزب افغان ملت ميدانستند، مواجه شده،محفل برهم خورد ومنجر به درگيرى فزيکى گرديد.
حزب افغان سوسيال ديموکرات که رهبرى آنرا محمدامين واکمن بدوش دارد، خود را حزب اصلى افغان ملت ميداند،اما برخى ديگر اين ادعا را رد نموده، ميگويندکه حزب افغان ملت يک حزبى است که  رهبرى آنرا ستانه گل شيرزاد برعهده دارد.
 رياست افتخارى افغان ملت را انوارالحق احدى وزير تجارت به عهده دارد.
محمدامين واکمن رييس حزب افغان سوسيال ديموکرات درنشست امروز نامزدى احتمالى خود در انتخابات آيندۀ رياست جمهورى را اعلام نموده، گفت : ((ما باهرشخص وهرسازمان سياسى که با اهداف حزب ما موافق باشد،حاضرهستيم که اتحادکنيم ،درغيرآن حزب،  مرا به حيث کانديدمستقل به انتخابات معرفى نموده است. ))
وى حکومت را در برگزارى انتخابات ناتوان دانسته، افزود که بايد يک حکومت انتقالى به ميان آيد تا بتواند زمينه را براى انتخابات شفاف مساعد سازد.
واکمن علاوه کردکه افغان سوسيال ديموکرات درانتخابات آينده به اين باوراست که بايد هرگونه برخوردقومى،زبانى،سمتى ومذهبى ازبين برودتايک حکومت استوار به وحدت ملى به ميان آيد.
در اثناى سخنرانى ،شمارى از اشتراک کنندگان که خود را اعضاى حزب افغان ملت به رهبرى ستانه گل شيرزاد معرفى ميکردند،مانع ادامه نشست گرديدندو اين مخالفت منجربه درگيرى فزيکى شد.
گردانندگان نشست ميخواستند،مخالفان را خارج کنند، اما آنها با سرو صدا و اينکه نمى گذارند که کسى از نام افغان ملت سوء استفاده کند، محفل را مختل کردند و طرفين با هم مشت و يخن شدند.
محمدولى وزيرى که خود را مشارو رييس افغان ملت معرفى کرد، گفت که اين نشست بخاطر حمايت مجدد ازحزب افغان ملت برگزارشده بود،اما”حزب افغان سوسيال ديموکرات”موضوع را بطرف ديگر بردوموقف خود را در مورد انتخابات اعلام نمود.
وى افزودکه افغان ملت چندماه قبل کنگره بزرگى را با شرکت نمايندگان حزب از سراسر کشورداير نمود و به اکثريت آراء ستانه گل شيرزاد به حيث رييس وانوارالحق احدى به حيث رييس افتخارى حزب تعيين گرديدند.
وزيرى هشدار داد: (( ما اجازه نميدهيم که حزب افغان ملت را به بخشهاى مختلف تقسيم نمايند و از نام آن سوء استفاده کنند.))
اين نماينده حزب افغان ملت ادعا ميکند، افرادى که نشست امروز را تدويرنموده بودند،چندفرد مشخص هستندکه به خاطراهداف شخصى، دست به چنين نشست هايى ميزنند.
به گفته وى،حزب افغان ملت به رياست ستانه گل شيرزاد جواز رسمى دارد ودروزارت عدليه ثبت است، اما افراد ديگرى در چوکات ”حزب افغان سوسيال ديموکرات” از نام افغان ملت استفاده ميکند و وزارت عدليه بايد جلو فعاليت هاى غير قانونى آنرا بگيرد.
گفتنى است که دوسال قبل در غیاب انوارالحق احدی رهبر حزب افغان ملت، محمدامین واکمن ازسوی  برخى از اعضای این حزب بحیث رييس حزب انتخاب گردید
.
نقل از گزاش نامۀ افغانستان دو شنبه 14 اسد 1392

MONTAG, 5. AUGUST 2013


علی زرگز پور           

به مناسبت نزول قرآن وشب قدر

آیه های حاجت

امشب که تجلّی ای شبِ آغازاست
قرآن خداعجب سخن پردازاست
ازصدق دل آیه های حاجت خوانید
امشب به رخِ ما ، درِرحمت بازاست

آب حیات

امشب خبرازنزول قرآن دادند
برپیکربی جانَ همه جان دادند
خواهی که شوی زنده ای جاوید بنوش
این آب حیات را به انسان دادند

شب قدر

این لیله ی قدر روزرحمانی ای ماست
گاهِ سحرآفتاب ارزانی ای ماست
بهتر زهزارماه باشد شبَ قدر
تفسیرهمان آیه ای قرآنی ای ماست

آیت شفق

امشب شبَ پراُبهت و روحانیست
ازبام ودر آیتِ شفق ارزانیست
ازپرتونور ( سوره ی نور ) امشب
پیوسته زمین وآسمان نورانیست

ساقی سپهر
امشب سخنِ خدا طنین افکنده است
آوازه به مصروشام وچین افکنده است
مستند ملائک همه ، ساقی سپهر
زآن باده که درخُمِ زمین افکنده است

نوای ربنا

آوازنیایش ودعا می شنوم
درگوش نوای ربنا می شنوم
ازشش جهت اززبان بیداردلان
صوتِ خوشَ آیاتِ خدا می شنوم

روح سماوات

درجسمَ زمین ، روحَ سماوات دمید
ازخاک سیه تا به فلک نور جهید
مهتابَ کتابِ وحی برشب تابید
شب دامنَ تیره گی خودرا برچید

دفتر وحی

قرآن که پراز ادِلّه واعجازاست
درهرصورش تبلورِ صد رازاست
آنجا برسم به فهمَ ( قد کرمّنا )
دردفترَوحی درسَ آدم سازاست

شِکرَ( چهارقُل )

ازشِکرَ ( چهارقُل ) نباتت به دهند
ازچشمه ی ( حمد ) آب حیاتت به دهند
ازاولَ شب سوره ای ( والشمس ) به خوان
تا صبحَ سعادت به صفاتت به دهند
    علی 

اقبال وگاوان مقدس



صبور رحیل


                             اقبال و گاوان مقدس
نویسنده: Saboor Raheel - ۱۳٩٢/٥/٥

 گفتۀ معروفی است که: "اگر به گفتن حقیقت می روید، به هوش باید بود که تنبان نپوشید، چرا که درش خواهند آورد!"
این گفته می رساند که برای گفتن حقیقت باید چشم به راه هرگونه پیامدش باید بود.
. نصرت الله اقبال خبرنگار خبرگزاری بخدی، به خاطر نوشتن تبصره یی در مورد عبدالبصیر سالنگی والی پروان مورد لت کوب والی قرار گرفت.
نصرت الله اقبال نخستین کسی نیست تاوان گفتن حقیقت را با خون خود می دهد. اما اقبال در افغانستان نخستین کسی است که در انتقاد از گاوان مقدس خونش می ریزد.
پس از دوران جهاد و مقاومت شماری  از فرماندهان که در راس نیروهای جنگی مقاومت
علیه طالبان قرار داشتند، به مقام ها و پستهای بزرگی رسیدند. ازین میان کمترین شماری از آنها شرافت، حرمت و تقدس جهاد و مقاومت را نگهداشتند و اکثر شان خود به بزرگترین ستمگران، متجاوزین، معامله گران با دشمن، قاچاقبران مواد مخدر و ناقضین
حقوق بشر و جنایتکاران محلی تبدیل شدند. از یکسو مردم در تار خام جهاد و مقاومت
گیر کرده بودند و از سویی هم این قماش از خدا بیخبر تا توانستند هرگونه انتقاد علیه خود شان را زیر نام همنوایی منتقدین با دشمنان جهاد و مقاومت سرکوب کردند.
امروز پروان نه بدست طالب و القاعده و افغان ملت بلکه به دست همین قلدران مقدس در منجلاب ناامنی، فقر، بیدانشی و فرهنگ ستیزی غرق است. در پروان طالب نیست. در پروان فساد، زورگویی، بیدانشی و جهل کسانی حاکم است و مردم را به ستوه آورده است که گذشتۀ جهاد و مقاومت دارند. جهاد و مقاومت یک حرکت مقدس مردمی و برحق بود. اما اینها از جهاد و مقاومت سوء استفاده کرده و نه آبرویی به جهاد مانده اند و نه عزتی به مقاومت.
امروز غوربند زیر چتر شوم جنایتکاران طالب قرار دارد اما بصیر سالنگی، ستار خواصی در تبانی با ارگ نشینان خاموش اند و گذاشته اند غوربندیان در آتش بسوزند تا برادران ناراضی کرزی راضی باشند. این وضع را نصرت الله اقبال افشا کرد.
نصرت الله اقبال پیشقراول انتقاد از گاوان مقدس است. راهی را که اقبال در پیش گرفته است، باید ادامه یابد. باید ادامه داد. گاو ها مقدس نیستند!
برای ادامۀ راه اقبال باید آمادۀ هرگونه پیامدی بود. اقبال جهاد و مقاومت دیگری را آغاز کرده است. جهاد و مقاومت دانش و عدالتخواهی علیه بیدادگران در همه سطوح، از ارگ ریاست جمهوری تا سطح ولایت، شهرداری و روستا!

بینی اقبال شکست اما در برابر بتهای خود ساختۀ مقدس همه شکسته شده اند. بینی اقبال شفا می یابد اما آبروی از دست رفتۀ بصیر سالنگی هرگز برگشتنی نیست!

SONNTAG, 4. AUGUST 2013

نگرشی برچند خبر . . .



   عتیق الله نایب خیل
         سیدنی، آسترالیا                                                                      



                             
          
              نگرشی برچند خبر

                 یک ماه پیش

شنیدن اخبارناخوشآیند انتحاری، انفجارمین های کنارجاده یی؛ و انواع دیگرایجادخشونت، که هرروزجان تعدادی ازانسان ها را می ستاند، به اضافهً آدم ربایی ها و مسمومیت شاگردان مکاتب، همواره گوش های ما را آزرده وتأثرآفریده است.

 اما، اخبارناخوشآیند تنها به موارد بالا، و تنها به گروه های خشونت طلب و تروریست، محدود نمی شود. گونۀ دیگرآزاردهی، سیاست ها ورفتارغلط آقای حامدکرزی و تیم اش است که سهم کمتری درایجاد فضای ناخوش آیند کنونی ایفاً نمی کنند.

گستردگی فساد درارکان دولت همهً شئون زندگی مردم را متاًثر ساخته و چنان دامن پهن کرده است، که آدم را به فکروامی دارد بپرسد که: کدام ارگان ازآن مبری است؟

 ازسلب صلاحیت وزیرداخله، توسط شورای ملی، و متقابلا" واردکردن اتهام به هفتاد و دو تن ازوکلاً به وسیلهً وی، می توان به عمق دردناک فاجعه یی پی برد که گریبان این ملت بیچاره را گرفته است. به قسمت هایی ازگفته های آقای مجتبی پتنگ، وزیرسلب صلاحیت شده و سرپرست فعلی وزارت داخله، دریک کنفرانس خبری، به نقل ازروزنامهً هشت صبح، توجه نماییم:

 " مجتبی پتنگ، وزیر پیشین امور داخله گفت برخی‌ مقام‌های وزارت داخله با سپردن برخی اسناد به اعضای شورای ملی، آن‌ها را در برابر خودش تحریک کرده‌اند.
مجتبی پتنگ به‌صراحت گفت که یکی از معینانش با توزیع پول در تلاش برکناری‌اش از وزارت داخله بوده است.   
پتنگ گفت: «حتا بعضی معین صاحبان ما امروز در کمپاین ما شامل بود و پول توزیع می‌کرد که اگر وزیر داخله استیضاح شود، من وزارت را بگیرم»
وی گفت که نمایندگان مجلس تقاضای موتر زره، جنگ‌افزارهای سنگین و سلاح‌های بسیار داشتند که وزارت داخله تنها تا ۴ میل سلاح مطابق طرز‌العمل به اعضای شورای ملی توزیع کرده است.     

پتنگ، مسوولان کمپنی‌های سابق امنیتی را سازمانده حمله‌های تخریبی و ‌آتش زدن کاروان‌های اکمالاتی در مسیر شاهراه کابل- قندهار خواند.  


                                                               


به‌گفته‌ی پتنگ کمپنی‌های امنیتی در گذشته میلیون‌ها دالر به طالبان پول می‌پرداختند و از این‌رو کاروان‌های اکمالاتی‌شان بدون کدام موانع به مقصد مورد نظرشان انتقال می‌یافت.
پتنگ می‌گوید که ‌آتش زدن کاروان‌های اکمالاتی در مسیر شاهراه کابل- قندهار از سوی طالبان، با پرداخت پول از سوی مسوولان سابق کمپنی‌های امنیتی و به تعبیر آقای پتنگ «مافیا» انجام می‌شود..
مجتبی پتنگ هم‌چنین با کنایه به اعضای شورای ملی بیان داشت که به‌دلیل آن‌که دولت افغانستان در گرو گرگ‌ها می‌باشد، او نمی‌تواند مانع‌شان شودوی از هرسه نهاد دولت افغانستان خواست تا در کنارهم در برابر گرگ‌ها ایستادگی کنند.        
پتنگ گفت: «نه تنها وزارت داخله درگروگان گرگ‌ها است، بلکه تمام دولت ما در گروگان گرگ‌ها است   
پتنگ افزود: «اگر شما (اعضای مجلس) مرا تخریب می‌کنید، من شما را تخریب بکنم، نه گرگ‌ها را از بین برده می‌توانیم و نه علیه گرگ‌ها کار کرده می‌توانیم. بیایید که حکومت، دولت، قوه قضاییه دست به‌دست هم بدهیم تا علیه گرگ‌ها کار کرده بتوانیم و این گرگ‌ها را از بین ببریم  
وی تاکید کرد: «اگر می‌خواهید که من گرگ‌ها را بزنم، من به تنهایی نمی‌توانم. تعداد گرگ‌ها ممکن زیاد باشد و در موقف‌های مختلفی قرار داشته باشند. هم در این‌جا (شورای ملی) هم در آن‌جا (حکومت) و هم در آن‌جا قوه قضاییه »        
پتنگ از «باند مافیایی خطرناک» یاد کرد که درحلقات حکومتی کار می‌کند و به‌گونه‌های مختلف او را تخریب می‌کند.         
هرچند وزیر داخله از ۱۵ هزار عریضه غیرقانونی اعضای شورای ملی سخن گفته بود اما در نشست دیروزی خویش گفت چه در کرسی وزارت باشد و چه نباشد، نمی‌خواهد نام‌های کسانی را که از او درخواست کرده‌اند، افشا کند".
سخنان آقای مجتبی پتنگ واضح ترازآنست که ضرورت توضیح بیشتررا داشته باشد. فقط می خواهیم بیفزاییم که وقتی یک وزیرحکومت چنین تصویرو گزارشی ازوضع کلی کشورارائه دهد، آدم نمی تواند ازصدوراین قضاوت خود داری نماید که مردم بیچارهً کشورما توسط یک عده "گرگ" ها و مافیایی که اهرم های قدرت را قبضه کرده اند، به گروگان گرفته شده اند. ازرئیس جمهور و معاونین اش، وزراً، وکلاً، قوهً قضائیه، ریاست مبارزه با فساد اداری، همه و همه ازفسادگسترده شکایت دارند که شنونده و خواننده را دچاراین تردید می سازند که نکند مخاطب آنان، مردم کشورباشند. این فساد گسترده توسط چه کسانی صورت می گیرد؟ هیچ کسی حاضرنیست ازآنان نام ببرد. توسط کدام قوهً مافوق دولت و قانون و یا کسان نامرئی که قابل دید و هویت نیستند. چون تا به حال، باوجود گستردگی ساحهً فساد، هیچ مفسدی دستگیر و به پای میزمحاکمه کشانیده نشده است. خواننده و شنونده برای اولین باربا دستگاهی از بروکراسی مواجه می شود که درآن فساد بدون فاسد را می بیند!
 دل آدم به درد می آید، که بپرسد تا به کی وضع به همین منوال ادامه خواهد یافت. دراین پیوند سخنان یک تن اززندانیان هم بند درزندان پلچرخی کابل به خاطرم آمد که می گفت: درکشورما ولسوال ها همین که صبح وقت ازخواب برمی خیزند، به عوض این که برای مردم ولسوالی دعای خیرکنند و بگویند که خدا کند درولسوالی خیریت باشد و واقعه و حادثهً ناگواری رخ ندهد، می گویند، خدا کند امروز درولسوالی چند تا قتل اتفاق بیفتد تا پول کلانی به جیبم بریزد .
اما درچندماه گذشته، خبرسازترین روزها درطول سال های اخیردرکشورمارا پشت سرگذاشت. خبرپرداخت پول های هنگفت مخفی توسط سازمان استخبارات امریکا، به دفترریاست جمهوری افغانستان، سرخط اخبار و رسانه های داخلی و بیرون مرزی را تشکیل می دادند که کوشش برای استتار و به درجهً دوم بردن اهمیت این موضوع باخبردیگری جایگزین گردید. رئیس جمهوردریک سخنرانی آتشین اعلام کرد که خط مرزی دیورند را به رسمیت نمی شناسد.
البته که آقای کرزی، مانند هرشهروند دیگرکشور، حق دارد موضع و نظرخودرا درمورد مسایل ملی و بین المللی داشته باشد. اما طرح این موضوع ازتربیون مقام ریاست جمهوری، و آن هم به شکل خیلی احساساتی  و درزمان نامناسب، درشاًن رئیس جمهورنبود. زیراموضوع خط دیورند یک مساًله مهمی است که تنها یک مرجع باصلاحیت، که نمایندگان همه ملیت های کشوردرآن حضورداشته باشند، و یا ازطریق یک همه پّرسی به راه حلی رسیده شود که بتواند مورد قبول همگانی قرارگیرد، درغیرآن احدی حق ندارد نظرشخصی اش را به نمایندگی ازمردم افغانستان به مثابه موضع دولت بیان نماید.  
این موضوع درزمانی مطرح شد، که ازیک طرف دولت و نیروهای مسلح افغانستان از توانمندی تاًمین امنیت درداخل مرزهای کشورعاجزاند؛ چه رسد به این که توان حل این معضله را ازطریق زور و آوردن فشاربرپاکستان داشته باشند. و ازجانب دیگر، پاکستان هنوزهم درقضایای افغانستان و ایجاد ناامنی درکشورما دست بالادارد. بنابرآن جای تعجبی ندارد که طرح این موضوع با واکنش تند آن کشورمواجه نگردید و تنها اعزازاحمد چوهدری، سخنگوی وزارت خارجه پاکستان، به بی بی سی فارسی گفت که: " موضع ما درمورد مرز پاکستان و افغانستان مشخص است. موضوع حل شده است".
دلیل دیگری که واکنش تند مقامات پاکستان را درپی نداشت، شناخت آن ها ازعدم قاطعیت رئیس جمهوراست که همواره موضع گیری های مقطعی و زودگذرداشته است و دراولین فرصت ها حرف اش را پس گرفته و یاعقب نشینی کرده است، نه این که دارای خطوط روشن و موضع ثابت درسیاست های منطقوی و جهانی باشد.
 اما مهم ترین خبردرماه گذشته نه درداخل کشور، بلکه درشهردوحه اتفاق افتاد. دفترنمایندگی طالبان درقطر با به اهتزازدرآوردن پرچم" امارت اسلامی افغانستان" و نصب لوحه یی به همین نام به در ورودی آن، طی مراسم خاصی و با اشتراک مقامات قطری گشایش یافت که واکنش دولت آقای کرزی و دیگرنیروهای سیاسی و مدنی را درقبال داشت. مذاکرات میان کابل و واشنگتن در مورد توافقنامهً امنیتی به حالت تعلیق درآمد و سفرهیئت شورای عالی صلح به قطر فسخ شد.
چنان معلوم می شود که طالبان دربازکردن دفترقطردارای برنامهً منظم و دقیق و ازقبل سنجیده شده یی بوده اند. اما دولت آقای کرزی، که ازقبل به سود گشایش این دفتر رایزنی هایی بامقامات قطری و امریکایی داشت و بی صبرانه انتظارشنیدن این خبر را می کشید، بدون این که طرح مشخصی داشته باشد، غافلگیر شد. عکس العمل دولت آقای کرزی دربرابراین موضوع نشان دهندهً آنست که درمورد نحوه بازگشایی این دفترتوافقاتی، نه با مقامات قطری و نه با مقامات امریکایی، صورت گرفته بود و یا این که این توافقات  خیلی مبهم بوده اند. درحالی که این موضوع باربارازطریق مقامات وزارت خارجه افغانستان به رسانه ها گفته شده بود، که نشان دهندهً آگاهی مقامات دولت آقای کرزی و موافق بودن شان با آن بود. آن چه حساسیت دولت و دیگرنیروهای سیاسی رابرانگیخت، نه گشایش دفتر، بلکه نحوهً گشایش با برافراشتن بیرق امارت اسلامی افغانستان بود، که درواقع حیثیت دولت طالبان درتبعید را داشت.
باوجود تعطیل دوباره دفترقطر، آن چه که طالبان می خواستند تاحدودی به آن دست یافتند. کسب اعتبار و مشروعیت سیاسی درصحنهً جهانی و زیرسوال بردن پیروزی نظامی امریکا و دولت آقای کرزی درمیادین جنگ وبّرد تبلیغاتی، اهدافی اند که طالبان به آن دست یافتند.
 روزیکشنبه بیست ویکم جولای، سرتاج عزیز، مشاورامورخارجی نخست وزیرپاکستان، درکنفرانس خبری مشترک درکابل با آقای زلمی رسول، وزیرامورخارجه، گفت که براساس خواست شورای عالی صلح افغانستان، نمایندگان طالبان توانسته اند با اسناد پاکستانی به قطر سفرکنند. عدم تکذیب این خبرتوسط مقامات افغان نشان دهندهً آن است که آن ها کاملا" درجریان این موضوع قرار داشته اند. اما روی چگونگی و نحوهً گشایش دفترقطردقت کافی به خرج نداده اند و یا این که اعتراض مردم و دیگرنیروهای سیاسی، دولت آقای کرزی را مجبوربه واکنش منفی کرده است.
این موضوع همچنان واکنش های گسترده یی را درداخل کشوردرپی داشت و فردای روزبازگشایی، پرچم" امارت اسلامی افغانستان" دوباره به پایین کشیده شد و لوحهً در ورودی نیز برداشته شد، اما تا حدودی طالبان توانستند ازآن به منظوردست یابی به اهداف شان سود ببرند که می توان به مورد سفرنمایندگان این گروه، ازآدرس همین دفتر، به ایران و قبولِ تواًم با خاموشی امریکا، را درشکست نظامی شان درجنگ علیه طالبان، اشاره کرد.
اما یک نکته مثبت درواکنش به این موضوع وجود داشت و آن عکس العمل واحد دولت و دیگرنیروهای سیاسی دربرابرآن بود. وقتی دولت و همه نیروهای سیاسی موضع متحد درقبال مصالح و منافع ملی داشته باشند وعکس العمل واحدی نشان دهند، می توانند پیام روشنی به جهانیان بفرستند و خواست های شان را به طرف های درگیرقضیهً کشورمان بقبولانند. کاش آقای کرزی به جای تمامیت خواهی ها و تک روی ها و تکیهً کامل به تیم اطرافیانش، اززاویهً منافع کشوری با مسایل برخورد نموده و منافع عمومی را فدای منافع شخصی، فامیلی وتنگ نظری های تیمی اش نسازد و هرگامی که در راستای صلح برمی دارد مطابق به منافع ملی باشد. زیرا مساًله صلح تنها یک موضوع حکومتی و جناحی نیست که به وسیلهً آقای کرزی قبضه شده، بلکه یک مساًله ملی است و باید همهً نهادهای سیاسی و مدنی درآن سهیم باشند. تنها درچنین صورتی است که می توان به صلحی دست پیدا کرد که مورد قبول همگان باشد.
جالب این جاست که همزمان با عکس العمل تواًم با خشم، آقای کرزی ازپاکستان خواست تا طالبانی را که درآن کشورزندانی هستند، آزاد نماید. سوال این جاست که آقای کرزی ازطالبانی که درزندان نیستند چه خیری دیده است که تقاضای رهایی زندانیان آن ها را دارد و این درحالیست که چندی قبل عده یی ازآنان، به تقاضای کابل، اززندان های پاکستان رها شدند، اما معلوم نیست که آن عده حالا کجا هستند و چه نقشی در"پروسهً صلح" ایفاً کرده اند. درهمین رابطه باید افزود که قرارمعلوماتی که تلویزیون طلوع به آن دست یافته است 550 نفراززندانیان طالبان درطی یک سال گذشته اززندان های افغانستان آزاد شده اند که جرم شان برهم زدن امنیت ملی، حملات انتحاری و قتل و آدم ربایی بوده است. این نوع صدورفرمان رهایی افراد وابسته به گروه های خشونت طلب، نه تنها نادیده گرفتن احکام قضایی درمورد آنان به قیمت خون نیروهای امنیتی کشور و کسانیست که قربانی حملات آنان بوده اند؛ بلکه خوش خدمتی به طالبان و تقویهً صفوف آن هاست.
همزمان با گشایش دفتر قطرافراد مربوط به " امارت اسلامی افغانستان" روز سوم سرطان ارگ ریاست جمهوری را مورد حمله قراردادند. پاکستان پیام روشنی به ارگ فرستاد و توانایی اش درصحنهً نبرد را نیز به رّخ کشید.

Vollbild anzeigen

آقای کرزی درکنفرانس مطبوعاتی با دیوید کامرون نخست وزیر انگلستان درکابل گفت دسیسهً قطررا خنثی کردیم. وی همچنان افزود که پاکستان درصدد آنست تا سیستم ملوک الطوایفی درافغانستان برقرارشود. این خبرباجملات مشابهی به وسیلهً کریم خرم، رئیس دفترریاست جمهوری نیز تکرارگردید که درمصاحبه با تلویزیون "یک" گفت که امریکا و پاکستان تلاش دارند تا افغانستان را تجزیه نمایند. سفارت امریکا درکابل به رد این اظهارات پرداخت و آن را بی اساس و "مزخرف" خواند.
بدون تردید یکی ازوظایف دولت ها دفاع از منافع ملی کشورهای شان است، و دفاع ازمنافع ملی هرکشوربا سیاست های ایجاد تنش عمدی درمنافات قراردارد و اظهارنظرهای غیرمسئولانه هیچ سودی به روند جاری سیاسی کشور ندارد. این اظهارات که بدون ارائه هیچ گونه سند و مدرکی گفته شده، طبیعی است که بیانگر موضع رسمی دولت است که درماه های اخیر برمحور ایجاد تنش با امریکا می چرخد. این که درپس پردهً این فضای ایجاد تنش چه رازی نهفته است، تنها تیم حاکم برارگ می داند. اما پرسش هایی را برمی انگیزد مبنی براین که، آیا تیم حاکم درپی گرفتن امتیازاتی ازامریکا، قبل ازامضای پیمان امنیتی وخروج نیروهای آیساف درسال2014، است و یا دلایل دیگری. آقای کریم خرم به خوبی می داند که اظهاراتی ازین گونه واکنش مقامات امریکایی را درپی خواهد داشت. اما چرا برای اثبات گفته هایش سند و مدرکی ارائه نمی دهد تا مانع واکنش مقامات امریکایی گردد و مردم نیزتصویرروشنی ازاهداف امریکا درکشورما داشته باشند. این گونه اتهام زنی های بدون سند و مدرک، فضای بی اعتمادی رادامن می زند و تنش های جدیدی به وجود میاورد. این آب را گِل آلود کردن و ماهی مقصود را ازآن گرفتن و توسل به تیوری توطئه سبب شده که آقای کرزی نتواند درنقش یک رئیس جمهورمستقل و مقتدرتبارز نماید و اهمیت و جایگاهی برای خودش درجامعه جهانی دست و پا نماید. بنابرآن موًثریت روی روند صلح درکشوررا ازدست داده است.  
باید افزود که درعقد قراردادها ومعاهدات بین دوکشور، هردوطرف حداکثرکوشش شان را به خرج می دهند تا منافع ملی کشورشان تاًمین گردد، و این حق مسلم هرکشوری است. اما چانه زنی ها باید ازشفافیت برخوردارباشند و هیچ زمامداری حق ندارد روی منافع شخصی و تیمی و فداکردن منافع ملی کشوردرپای آن، وارد معامله شود.
اما اگرازخیرآقای کرزی بگذریم، معاون اول ایشان آقای قسیم فهیم، تهدیدکرده است که هرگاه دردولت آینده سهمی نداشته باشد، تفنگ  می گیرد و به کوه بالا می شود.


 دریک بیانیهً رسمی که ازتلویزیون نشرمیگردد وهمه جهانیان آن را می بینند، برزبان آوردن چنین جملاتی، آن هم ازمقام شخص دوم مملکت، فقط می توان گفت، مایهً خجالتی است و بس  و دیگرانی را که اکنون دردولت سهمی ندارند، به گرفتن تفنگ و بالاشدن به کوه تشویق کردن است.
آقایان ارگ نشین با مسایل امروزی ازعینک و برداشت های دیروزشان برخورد می کنند. غافل ازین که امروزجامعه و کشورما به سان دیروز نیست. امروز دیگرکسی حاضرنیست تفنگ بگیرد و به کوه بالا شود، مگراینکه درخدمت آی اس آی و طالبان قرارگیرد.

درپایان باید گفت که تیم حاکم برارگ نتوانست ازظرفیت های مساعدی که درطول دوازده سال دراختیار شان قرارداشت، به سود مردم و کشوراستفاده نمایند و چنان بحران آفرینی کرده اند که سال ها لازم است تا اثرات آن زدوده شود.  

افتضاح پارلمان . . .



م. ضیأ
ناشر دوهفته نامۀ افق ، سدنی ، آسترالیا  


                                                            

افتضاح پارلمان به خاطر واژه ها


اخیراً، فضای پارلمان افغانستان را صدای بد هنجار، پُر از افتضاح و سخت ملالت بارِتعصباتِ بی پایه وبی مایه فراگرفت و ماجرا برسرِ کلمه های (پوهنتون - دانشگاه - پوهنځی و دانشکده ...) به راه افتاد که سوای عقلِ سلیم، هرساده لوح، جدال براینگونه واهیات رابه مسخره میگیرد.
کسانی که به تاریخ وفرهنگ گشن بیخ کشورعزیز ما افغانستان، اطلاعات کافی یا ضروری حاصل کرده اند، خوب میدانند که درقلمروجغرافیایی گذشته یا موجودۀ سرزمین ما اقوام، زبانها ومذاهب گوناگون دربستر زمانه ها مثل یک مشت آهنین در برابر هرگونه تجاوزاجنبیان از اتحاد وبرادری وهمنوایی برخوردار بوده اند، اینکه در مقاطعی از تاریخ، ملوک الطوایفی قدرت رانده است وکشمکش های ذات البینی بوقوع پیوسته است، این مساله کاملاً طبیعیست، چنانچه در هرجایی میان افراد یک خانواده نیزهمچو اتفاقات رخ میدهد. آنچه به شخصیت جمعی؛ قومی، زبانی ومنطقوی مردم کشور ما تعلق میگیرد، همانا چگونگی تاریخ، ادب، فرهنگ، دانش وده ها خصلت شایستۀ ساکنان سر زمین ما میباشد که هر یک ازاقوام، مناطق ، وزبانهای کشور ما با ویژه گیهای منحصر به خود شان، اظهر من الشمس، رخشنده گی های خود را دارند.
متاسفانه اکثرافرادِ کشور ما که از سواد، دانش و اطلاعات لازمۀ عصر دور نگهداشته شده اند، شاید از تاریخچۀ خانواده گی خودشان که پدران وپدر کلانهای شان کیها و چی ها بودند، اطلاع نداشته باشند. اما طوریکه در بالا نیز اشاره کردیم؛ اشخاص خبیر، با دانش وبا معرفت ازهرقوم وزبان ومنطقۀ کشورما میدانند که حد اقل از هزار سال به این سو افراد، خانواده ها، اقوام و مناطقِ مختلفِ محدودۀ جغرافیایی میهن ما که به تخت وتاج شاهی یا امارت رسیده اند، همۀ آنها زبانِ دری فارسی را به حیث زبان ملی، رسمی ودرباری مورد استفاده قرار داده اند. چنانچه این حقیقت را از دورۀ صفاریان، تیموریان، غزنویان ... تا دورۀ سلطنت اعلیحضرت احمد شاه درانی وازان پس در میان خانواده های درانی تا محمد زایی وتا حال صریحاً مشاهده کرده میتوانیم. علاوتاً سلسله هایی از کشور کشایان سرزمین ما وجود داشتند که زبان فارسی دری را تا نیم قاره هند وترکیه عثمانی گسترش دادند، چنانچه زبان فارسی دری بیش از صد سال به حیث زبان رسمی در هندوستان مورد استفاده قرار گرفت.
 یکی از ویژه گیهای شخصیت جمعی هم میهنان ما در ادوار مختلف تاریخ این است که هر وقتی اگرمنازعه به خاطر احراز قدرت یا هر چیز دیگر میان شان صورت گرفته، هیچگاهی زبان به حیث آلۀ ضربتی به منظوربرتر انگاری قومی استفاده نشده است. به همین دلیل است که امروز آثار جاودان از دانشمندان، عارفان، ادیبان، شعرا، تاریخ نویسان،محرران، واقعه نگاران ...را که هرکدام به اقوام، مناطق وزبانهای گوناگون کشورما متعلق میباشند، آثار شان به زبان فارسی دری تحریرشده است. همچنان تعداد زیادی از شاهان وامیران که خود به هرقوم وتبار وزبان متعلق بودند، به زبان وادب فارسی دری عطف توجه نموده اند. ازجمله شاهان وامیران پشتون مثل؛ اعلیحضرت احمد شاه درانی که برعلاوه اینکه زبان فارسی دری زبان رسمی وزبان دربار او وبقیه شاهان افغان بود، این جهانگشای افغان به زبان فارسی دری شعرمی سرود و اخلافش چون شاه شجاع دیوان شعری قابل توجهی دارد. همچنان دیده میشود که سکه ها تا زمان سلطنت نادرشاه به زبان فارسی دری بوده وتا حدی که زبان محاوره خانواده گی شاهان وامیران پشتون،  فارسی دری بوده است، اعلیحضرت امان الله غازی هنگامیکه در قندهار در حضور اهالی آنجا نطق میکرد، به زبان فارسی دری گپ های خودرا به مردم گفت وچنین ابراز نمود که اگر به زبان فارسی صحبت کند همه از سخنانش استفاده کرده میتوانند وبه همینگونه نادر شاه وظاهر شاه وهمه اعضای خانواده های شان به زبان فارسی دری تکلم میکردند. چه بسا دانشمندان، محققین وادیبان که زبان مادری شان پشتویا سایر زبانهای کشور ما میباشند، بیشترین آثار شان تا همین اکنون به زبان فارسی در ی تحریرشده؛ مثلاً: آثار محمود طرزی، علامه استاد حبیبی، پروفسورسید بهاءالدین مجروح،استاد محمد رحیم الهام وده ها دانشمند، نویسنده و شاعردیگر.
حق مسلم هر انسان درهرکجایی از کرۀ زمین است که زبان مادری، قومی وملی خودرا پاسداری کند. هرکس حق دارد به زبان مادری یا زبان دلخواه خود گپ بزند، نوشته کند، آثار علمی، ادبی، تاریخی ... به وجود بیاورد. دانش، فرهنگ، ادبیات ... و زبان مورد علاقه خود را غنا مند بسازد. اما چه کسی این حق واین جرآت را خواهد داشت که به جای زبان مادری کسی ویا زبان دلخواه کسی جبراً زبان دیگر را تحمیل کند؟
آنچه نویسندۀ این سطوراز حقایق تاریخی برداشت کرده، یکی از دلایلی که زبان دری وزبان پشتو را زیر سوال قرارداده، همانا دوستی وعلاقمندی بدون تأمل وبدون سنجش عده یی از برادران پشتو زبان ما میباشد که دانسته یا ندانسته ویا هم از روی احساسات شدید به زبان مادری وقومی شان، از آغازِ حرکت به سوی غنامند ساختن و بارور شدن زبان پشتو، مسیر اشتباه را طی کرده اند. چگونه؟
اگر به تاریخ حدود صد سال اخیر توجه کنیم وهمچنان به نکاتی که در بالا متذکر شدیم، بوضاحت دیده میشود که پیشتر ازصد سال گذشته، هیچگونه جدال بر سرزبان پشتو، دری، ترکمنی، اوزبکی و... درکشور ما وجود نداشت. پس ازانکه نسیم فرهنگ وپیشرفت جهانی درکشور ما به وزیدن آغاز کرد ودسته هایی از تعلیم یافته گان وتحصیل کرده گان که میشود برخ آنها را با لقب روشنفکران ومشروطه خواهان یاد کنیم وازان جمله نویسنده وروشنفکر معروف محمود طرزی(1865-1933م ) که از عشیرۀ محمد زایی"درانی"  و منسوب ومربوط به خانواده شاهی بود، موصوف هرگونه تلاش را به خاطر ترویج زبان پشتو وازجمله با نشر مطالب ومقالات از طریق سراج الاخبار به انجام رساند. چنانچه دریکی از نوشته هایش به این مفاهیم برمیخوریم:" زبان( رسمی) دولت مقدسه ما زبان( فارسی )وزبان( ملتی) ما زبان "افغانی" میباشد. ا و مقاله یی را زیر عنوان (زبان افغانی اجداد زبان هاست)به تحریر آورده...هم چنان در جای دیگر در سراج الاخبار نوشته است:" ما زبان مخصوص را... مالک میباشیم که آن زبان را زبان (افغانی) میگویند.... تنها مردمان (افغانی زبان) نی،  بلکه همه اقوام مختلفه ملت افغانستان را (واجب) است که زبان افغانی وطنی ملتی خودرا یاد بگیرد. بعد دیده میشود که در زمان ظاهر شاه، کاکایش هاشم خان، زبان پشتو را درتمام مکاتب به عنوان تنها زبان آموزش تحمیل کرد. در فرمان ظاهر شاه در شماره 12 حوت جریده اصلاح سال1315 خورشیدی که به نشر رسیده این گونه آمده: ( ...اراده فرموده ایم...در ترویج واحیای لسان افغانی ...سعی به عمل آمده مامورین لشکری وکشوری مکلف اند تا مدت سه سال لسان افغانی راآموخته در محاوره وکتابت مورد استفاده قرار دهند) متعاقب آن دیده میشود (انجمن ادبی کابل) که در سال1310 خورشیدی تاسیس شده بود، این انجمن ماهنامه یی را به نام "کابل"و سالنامه کابل، دایرت المعارف ...  را بوسیله محققان ونویسنده گان به زبان فارسی دری به نشر می رساند، این کانون ادب وفرهنگ دری را سردار محمد نعیم  از میان برداشت به جایش پشتو تولنه را ایجاد کرد. چنانچه درهمین ارتباط در شماره ششم سالنامۀ کابل آمده است:" به تاریخ 20 حمل 1316 شمسی .....سردارمحمد نعیم به وزارت معارف مقرر شدند .... انجمن ادبی کابل ... را مبدل به پشتو تولنه فرموده به شکل اکادمی در آوردند... ". کورسهای زبان پشتو موضوع دیگریست که از سال 1318خورشیدی تا سال 1357خورشیدی به مدت چهل سال سال بصورت اجباری بالای مامورین دولت تحمیل شد . چنانچه اکثریت میدانند که غیر حاضری ویا ناکام شدن درین کورسها موجب کسر معاش مامورین وحتی تاثیر منفی بالای ترفیعات سنوی مامورین داشت. دود مان نادر شاه  در سال 1319 زبان آموزش همه مکتبها اعم از ابتدائیه، ثانوی ولیسه هارا از فارسی به پشتو تبدیل کرد وتمام کتابها ی درسی را به پشتو برگردان وچاپ کرد . پروفیسور شاه علی اکبر شهرستانی، چشم دید خودرا از سوختاندن کتابهای فارسی مکتبهاچنین شرح داده است: سردار محمد نعیم وزیر معارف در سال 1321 خورشیدی درصحن وزارت معارف (بوستان سرای کابل ) در مقابل چشمهای کارمندان وزارت معارف کتابهای فارسی را آتش زد و تاکید کرد که ازین به بعد کتاب به زبان فارسی چاپ نشود. کتابها به زبان پشتو چاپ شود. این کار سبب شد که مشکلات در سراسر مکتبهای افغانستان به وجود آمد وشاگردان از درس وتعلیم باز ماندند. تا آنکه دولت مجبور شد پس از ده سال، باردیگر زبان فارسی را به مناطق فارسی زبان باز گرداند. (ن. کاوریانی. شمارۀ اول آریانای برونمرزی .ص 38)

 خواننده عزیز!
زبان یک وسیله یا ابزاریست که خداوند آنرا به انسان عطیه داده است. انسان به وسیله این ابزار برای افهام وتفهیم استفاده میکند، تجارب واندوخته های یک شخص به شخص دیگر واز یک نسل به نسل دیگر انتقال می یابد. هیچ تردید وجود ندارد که زبان مادری همان زبانی است که طفل آنرا همراه با نوازش، محبت، شفقت ومهربانی های مادر یاد میگیرد. طفل با زبان مادری به جهان وهرچه درماحول او قرار دارد آشنایی پیدامیکند. زبان مادر در تار وپود او جای میگیرد و....اما زمانی میرسد که همین زبان مادری نمیتواند جوابگوی نیاز مندی های زندگی او در اجتماع شود. فرد مجبور میشود از زبانی که بتواند نیازمندیهای اورا تامین کند به آن رجوع میکند. این حقیقت را هرکدام ما وشما با همه عقل ودرایت خود احساس کرده ایم که امروز نه تنها در افغانستان بلکه در سراسر جهان، تلاش مردم به سوی یاد گرفتن زبان انگلیسی زیاد شده میرود. در حالیکه به خاطر یاد گرفتن زبان انگلیسی هیچگونه جبر، تحمیل و زور وجود ندارد. پس معلوم است که انسان امروز نه تنها به زبان مادری اش، بلکه به هر زبان دیگری که میتواند جوابگوی نیاز مندیهایش باشد علاقه می گیرد.
ساکنان افغانستان ازگذشته ها به این سو، زبان فارسی دری را به حیث یک زبان کار آمد یافته اند. زیرا به پیمانۀ زیاد آثارومآخذ علمی، دینی، ادبی، تاریخی وغیره به این زبان تالیف ،تدوین وترتیب شده است که دانشجویان واهل مطالعه ازهر قوم وزبان کشورعزیزما توانسته اند نسبت به هر زبان دیگری که در افغانستان وجود دارد، نیازمندی های خود را از زبان فارسی دری بدست بیاورند. چنانچه اگریک بار کتابفروشیهای پل باغ عمومی را در کابل، در قلب افغانستان مورد توجه قرار بدهیم ، آنگاه می یابیم که بیشترین وپُر فروشترین کتابها به کدام زبان است؟
با یک نگاه مختصربه این نتیجه میرسیم که:
اگرفردی ازمیان گویشگرانِ یکی از زبانهای دری ، پشه یی، اوزبکی، نورستانی، بلوچی ...که گویشگران آن فرزندان کشورآزاده ما میباشند، به پادشاهی برسد؛ مثلاً: (بلوچ ها) و گفته شودکه یاد گرفتن زبان بلوچی  ( واجب است، که "واجب" صبغۀ دینی را دارد) و یا گفته شود که همه مکتبها به زبان بلوچی درس بخوانند یا مامورین باید در طی سه سال زبان بلوچی را یاد بگیرند یا کورسهای زبان بلوچی با آنهمه سخت گیریهایش به وجود بیاید ونهاد ها ویران شود، درانصورت گویشگران دیگرزبانهای افغانستان دربرابر زبان بلوچی، چگونه عکس العمل نشان خواهند داد؟
صریحاً معلوم میشود که درین مورد نه پشتو ونه زبان پشتو ونه برادران پشتون ما، هیچگونه کوتاهی وقصوری ندارند. بلکه این خود کامه گان واین قدرت طلبان واستفاده جویان بودند که به بی راهه رفته اند. آنها به زبان وبه قوم خود وبه ملت افغانستان جفا کردند. عقل سلیم ووجدان انسانی چنین فرمان میدهد که این آقایان به عوض همچو تلاشهای بد فرجام به فکر گشایش دروازه های مکتب به همه فرزندان افغانستان واز جمله به مناطق پشتو زبان می شدند ویا شوند. آنها زمینه های رشد زبان پشتورا مهیا می ساختند ویا بسازند، زمینه های چاپ ونشر کتاب را به آنها مهیا میساختند، ازدانشمندان، محققین ونویسنده گان زبان پشتوحمایت میکردند، نه تنها به یک زبان بلکه افتخار رشد وشگوفایی همه زبانها ومردم افغانستان را در نظر میگرفتند. همین بی مبالاتی ها بود که ، وطنفروشان و دشمنان سوگندخورده میهن ما با استفاده ازین موقعیت، اهداف شوم شان را برآورده ساخته و موجبات نفاق ومتلاشی ساختن اقوام برادر وبرابر مارا مهیا میگردانند.
برمیگردیم به کلمه پوهنتون وبی شمار کلمه های دیگری که در زبان پشتو وجود دارد. قانون انسانی چنین حکم میکند : هیچ فارسی زبان ویا هرکس دیگر چنین حقی را نخواهد داشت که بصورت تحمیلی ومطلق حکم صادر کند که به جای پوهنتون ( دانشگاه)  گفته یا نوشته شود. وبه همین گونه هرکلمه دیگر وهمچنان هیچ کسی چنین حقی را نخواهد داشت که جبراً به عوض دانشگاه( پوهنتون) گفته شود. کسانی که میگویند کلمه های( دانشگاه ودانشکده ...) کلمه های بیگانه میباشند، آنها متیقن باشند که متاسفانه خود شان با زبان دری، دستور زبان دری، ادبیات زبان دری، تاریخ ادبیات زبان دری وتاریخ کشور خود بیگانه اند. اگر ساده تر بگوئیم: این بیچاره ها خود شان معلومات ندارند، مطالعه نکرده اند. بازهم به خاطر اطمینان بیشتر شان از همین سیاق کلمه هارا تقدیم شان میداریم:
دانشگاه (دانش+ پسوند مکانی یا زمانی "گاه" )، آسایشگاه، گذرگاه، نشیمنگاه، زایشگاه، ایستگاه، شامگاه، صبحگاه، تفریحگاه، بزمگاه، رزمگاه، شرمگاه، سجده گاه، عبادتگاه، فروشگاه، قرارگاه و.....
دانشکده( دانش + پسوند مکانی "کده" )، دهکده، آتشکده، بتکده، میکده .....
چه بهتر که بیش ازین مردم مظلوم، ستمدیده وزجر کشیده ما اعم از پشتون، تاجک، اوزبک، هزاره، بلوچ، نورستانی... که هرکدام به قدرکافی وبیشتر ازتوان وتحمل به وسیله جباران، قاتلان، منفعت جویان وایادی خارجیان به درد های جانکاه مبتلا شده اند، به عوض جدال بالای کلمه ها که منجر به بی سرنوشتی محصلین تحصیلات عالی درکشور ما شده است، وزهر نفاق را میپراگنند، به سوی یک دلی، برادری، وحدت وباز سازی مادی ومعنوی خانه مشترک ملت افغانستان قدم بگذارند. 

شما چه نظر دارید؟ 
                    ضیأ



شهنامۀ بی رستم . . .



پرتو نادری                         
          شهنامۀ بی رستم  

و آن جماعتی که زبان شان به اندازۀ دم شان دراز است
 خورشید را دشنام می دهند!
و بر پنچره های باز ستاره‌گان سنگ می اندازند
کودکان لجوج !  آب در هاون می کوبند،
و بی هیچ ستاره‌یی آسمان شان را چنان خیمۀ لویۀ جرگه
از خجند تا بلخ و بدخشان وهری چتری بر می افرازند، تاریک
جماعتی که چنان قورباغه یی افتاده در چاه بی خودی، آسمان را با دهان چاه اندازه می گیرند
وچنان از خود تهی شده اند که دیگر حتا زاغی هم بر کف دستان شان نمی شاشد
وفکر می کنند که هزار رخش در اسطبل دارند
اما من می دانم و دیوانۀ کوچۀ ما نیزمی داند
که روزگار ما شهنامه ییست بی « رستم»
*
من از شما بیزارم
 همسایۀ من از شما بیزار است
حتا کلاغی که صدای سیاهش پیام سرد زمستان را در گوش باد رها می کند
از شما بیزار است
مگر سرنوشت بازماناه‌گان جمشید؛ نعل  اسبی است که نعلبند روزگار
بر سم اسبان «تهمتن» شما بسته است!
من «تهمتن» شما را می شناسم،
-          کفشگردان تاریکترین دهلیز تاریخ  -
که آب خود را پف کرده می نوشد
و می دانم که رخش هایش کره خرهای بیش نیستند
و تنها آن شاعرک یاوۀ بدخشانی، از او رستمی ساخته است
رستمی،  نامرد که خنجری در سینۀ سهراب فرو برده است
من از رستم قاتل آن‌قدر بیزارم که از«تهمتن» شما
*
مبارک تان باد!
مبارک تان باد!
که این گونه بی خیال دالر می خورید
ودر کمود سفید دموکراسی
طلا می رینید!
دلم برای شما می سوزد،
شکست خوردگان بی عرضۀ روزگار
باور کنید که من بد خواه  شما نیستم
دلم می خواهد که  سگی او باما، روی دستان شما بشاشد!
 آه چقدر شاشۀ سگ اوباما  روی دستان خون آلود شما زیباست!
شاید اگر خوشبختی بزرگی شما را دست دهد
دستان تان در زیر دم سگ اوباما، زیبا ترین گفتگوی تمدن های گمشده است
مردان بزرگ ، من به نام تان کلاهی به آسمان می اندازم
 که خورشید در سرزمین گشودۀ شما غروب نمی کند!
اسد 1392 خورشیدی
شهر کابل

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

سوم ماه ثور سال 1404 خورشیدی (23 آپریل سال 2025 ع.) نوشته ها و اشعاری از: نبیله فانی، نصیرمهرین، کریم بیسد، نعمت حسینی، اسد روستا، و ویس سرور 28 حمل 1404(هفدهم آپریل 2025) نوشته ها و اشعاری از: نصیرمهرین، نبیله فانی، اسد روستا، کریم پیکار پامیر، حمید آریارمن، مختار دریا، غ.فاروق سروش و شاپور راشد

هفتم سرطان 1404- بیست وهشتم جون 2025. نوشته ها واشعاری از: فاطمه سروری، سید احمد بانی، کریم بیسد، نیلوفر ظهوری راعون، عتیق الله نایب خیل، مختار دریا، نبیله فانی، لیلی غـزل، اسد روستا، حمید آریار من، غلام فاروق سروش وبا گزارشی از سال 2012 از واسع بهادری.